۱۳۸۷ شهریور ۲۰, چهارشنبه

کدام معيار براي انتخاب همسر مناسب تر است

اگر شناسنامه تان را ورق بزنيد چهار واقعه زندگي در آن آمده است: تولد، ازدواج، طلاق و فوت؛ كه فقط در ازدواج و طلاق مختاريد، بنابراين ازدواج را نبايد سرسري گرفت بلكه بايد با مطالعه و براساس معيارهاي حقيقي همسر را انتخاب كرد. قبل ازدواج حتماً با يك متخصص يا يك مشاور خِـبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزي مشاوره كنيد......
اين كه مي گويند «به هم عادت مي كنيد»، «علاقه بعداً پيدا مي شود» در همه جا صحيح نيست. زماني علاقه «بعداً» پيدا مي شود كه پايه و اساس ازدواج بر معيارهاي عقلاني استوار شده باشد. با عنوان هاي«دعواهاي پدر و مادرم مرا خسته كرده بود!»، «در تنگناي مالي بودم»، «همه دوستانم ازدواج كرده اند» و ... تن به ازدواج تحميلي و ناخواسته ندهيد. اگر از دعواهاي والدينتان خسته شده ايد دنبال فكر و چاره اساسي باشيد، براي فرار از محيط پر آشوب خانه ازدواج نكنيد كه ممكن است شما هم به همين مصيبت دچار شويد! براساس نيازهاي اقتصادي ازدواج نكنيد اگر مهر و محبت كه پايه و اساس يك زندگي مشترك است وجود نداشته باشد همه چيز براساس تصادف و شانس پيش مي رود، شايد تصادفاً خوب پيش رود و شايد هم برعكس؛ و به علت اين كه دوستانتان ازدواج كرده اند تن به ازدواج ناخواسته ندهيد. نبايد بدون جهت اعتماد به نفستان را از دست دهيد و نگران شويد كه مبادا كسي به سراغتان نيايد.در ازدواج علاوه بر همسر، شناخت بستگان و خويشاوندان وي نيز ضرورت دارد بنابراين وضعيت دوستان و اقوام بخصوص بستگان نزديك در همسر گزيني نبايد ناديده گرفته شود. توصيه مشاوران به مراجعان 1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نكنيد. اين امر را با بررسي و تحقيق انجام دهيد. 2- در همسر گزيني وسواس به خرج ندهيد؛ سعي كنيد با ديده اغماض عوامل مختلف را بررسي و تصميم گيري کنيد. 3- چنانچه پدر و مادر و خانواده هاي وابسته، سختگيري كنند براي متقاعد كردن آنها از مشاور خانواده کمک بگيريد. 4-از ازدواج تحميلي خودداري كنيد. 5- در انتخاب همسر پس از بررسي معيارهاي طرف مقابل، وضعيت خود را با وي مقايسه كنيد و در صورت هماهنگي تصميم گيري نماييد. بدون توجه به شرايط خود انتخاب ايده آلي نکنيد. 6- در انتخاب همسر از پدر و مادر و خويشاوندان خود نظرخواهي كنيد ولي مواظب باشيد چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر آنان تحت تأثير معيارهاي خاص مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرايط مشورت كنيد. 7- براي شناخت همسر از هر دو روش مستقيم و غيرمستقيم استفاده نماييد و حتماً قبل از خواستگاري، به طور مستقيم، از طريق مشاهده گفت و شنود، از او شناخت پيدا كنيد.

مراسم عروسی در ایران


آئين و مراسم عقد و عروسی ايرانی نهايتا برمی گردد به ايران باستان و آئين زرتشت که معمولا بعد از مراسم شيرينی خوران و آشنائی دو خانواده صورت می گيرد. هزينه مراسم عقد وعروسی به عهده خانواده داماد است و در عوض عروس جهاز به خانه داماد می آورد...............
از اینجا گوش کنید لباسهای عروس و داماد از ديرباز هر دو به رنگ سفيد بوده و در اين مراسم گل به گردن داشته اند. اين رسم آئينی زرتشتی است و هنوز در هند و پاکستان مرسوم است که رنگ سفيد سمبل خلوص و پاکی و بيگناهی است. سفره عقد بايد به روی زمين چيده شود و عروس و داماد در پائين سفره می نشينند . عقد در خانه پدر عروس برگزار می شود . عروس زمانی وارد مجلس می شود که تمامی مهمانها آمده باشند و داماد بايد در طرف راست عروس بنشيند که اين نيز بازمی گردد به آئينی زرتشتی . برای سفره عقد معمولا از يک تکه ترمه قديمی که نسل اندر نسل به خانواده عروس رسيده استفاده می شود. معمولا ترمه در وسط يک پارچه سفيد قرار می گيرد که وسايل عقد بر روی آن چيده می شود. وسايل عقد معمولا عبارتند از ۱- آئينه بخت و دو شمعدان (که سمبل روشنائی هستند و طبق سنن زرتشتی داماد بايد ورود عروس را از آن آئينه ببيند) ۲- سينی عاطل و باطل که تشکيل شده است از هفت دانه و ادويه. خشخاش – برنج – سبزی خوردن – نمک (برای دور کردن چشم شيطان) – رازيانه – چای- کندر (برای دور کردن چشم شيطان) ۳- نان سنگک که معمولا با خط خوش بر روی آن می نويسند "مبارک باد" که همراه با سبزی و پنير است. (عروس و داماد بايد از آن بخورند تا شادی به خانه آنها بيايد) ۴- يک ظرف انار يا سيب ۵- تخم مرغ – بادام – فندق ۶- گلاب ۷- شاخه نبات (برای شروع زندگی شيرين) ۸- منقل آتش (برای دور نگهداشتن چشم بد از عروس) ۹- سکه طلا ۱۰ – اسپند ۱۱ – دستمالی سفيد بالای سر عروس (دستمالی که معمولا بر روی سر عروس و داماد گرفته می شود و با سوزن و نخ هفت رنگ به نشانه بستن دهان خانواده شوهر دوخته می شود) ۱۲- دو عد کله قند ۱۳- يک ظرف عسل (به مناسبت شروع زندگی شيرين) ۱۴- نقل – باقلوا – توت شکری – نا ن برنجی – نان نخودچی – نان بادامی – سوهان عسلی ۱۵- قرآن ( که در ابتدا از اوستا بجای آن استفاده می شده) ۱۶- جانماز خطبه عقد در حضور بزرگان خانواده خوانده می شود و بعد از آن حلقه ها رد و بدل می شود و عسل خورده می شود . بعد از آن مهمانان نزديک خانواده به عروس و داماد جواهرات و سکه های طلا هديه می دهند. بعد از آن وارد بخش عروسی می شويم ميهانان بيشتری اضافه می شوند و معمولا مراسم رقص در اين زمان برگزار می شود . بعد از ان عروس و داماد برای صرف شام می روند و ميهمانان به آنها اضافه می شوند. بعد از صرف شام کيک بريده می شود و عروس و داماد بعد از اتمام مراسم به خانه خودشان می روند. در حال حاضر برخی عناصر، رسوم و آداب غربی و همچنين پاره ای از سنن قديمی ايرانی به اين مراسم اضافه شده است از قبيل حنا بندان، پاتختی، که مجددا در بين خانواده های ايرانی خيلی طرفدار پيدا کرده است. آرايش مو و صورت عروس و خانواده ی او رفتن به ماه عسل، ورود عروس با ماشين تزئين شده با گل، تزئين اتاق عقد همه رسومی است که از آداب غربی به عروسی های کنونی وارد شده است. و تکنولژی جديد که امکان گرفتن فيلم و ويدئو و دی وی دی را از مراسم می دهد و يکی از بخش های مهم عروسی در حال حاضر می باشد. و نهايتا بعضی از رسوم که ريشه آنها معلوم نيست از کجاست مثل خاموش کردن شمع در شب عروسی با کفش عروس يا گلبرگ که اين نمی تواند رسمی زرتشتی باشد چون بی احترامی به آتش است. يا نمونه ای ديگر رقصی است که جديدا در هنگام بريدن کيک عروسی معمولا توسط خواهر عروس يا يکی از نزديکان وی با چاقو نزيک به محل ايستادن عروس و داماد انجام می شود و اين رقص آنقدر ادامه پيدا می کند تا بالاخره چاقو به دست عروس و داماد می رسد و کيک عروسی بريده می شود. و همچنين تزئينات اتاق عقد و سفره عقد که تمامی بوسيله سليقه ای شخصی و خانگی معمولا به مراسم اضافه می شود و در بعضی ازموارد از دکوراتور استفاده می شود و يا بصورت آماده خريداری می شود.

آئين و مراسم عقد و عروسی ايرانی نهايتا برمی گردد به ايران باستان و آئين زرتشت که معمولا بعد از مراسم شيرينی خوران و آشنائی دو خانواده صورت می گيرد. هزينه مراسم عقد وعروسی به عهده خانواده داماد است و در عوض عروس جهاز به خانه داماد می آورد...............
از اینجا گوش کنید لباسهای عروس و داماد از ديرباز هر دو به رنگ سفيد بوده و در اين مراسم گل به گردن داشته اند. اين رسم آئينی زرتشتی است و هنوز در هند و پاکستان مرسوم است که رنگ سفيد سمبل خلوص و پاکی و بيگناهی است. سفره عقد بايد به روی زمين چيده شود و عروس و داماد در پائين سفره می نشينند . عقد در خانه پدر عروس برگزار می شود . عروس زمانی وارد مجلس می شود که تمامی مهمانها آمده باشند و داماد بايد در طرف راست عروس بنشيند که اين نيز بازمی گردد به آئينی زرتشتی . برای سفره عقد معمولا از يک تکه ترمه قديمی که نسل اندر نسل به خانواده عروس رسيده استفاده می شود. معمولا ترمه در وسط يک پارچه سفيد قرار می گيرد که وسايل عقد بر روی آن چيده می شود. وسايل عقد معمولا عبارتند از ۱- آئينه بخت و دو شمعدان (که سمبل روشنائی هستند و طبق سنن زرتشتی داماد بايد ورود عروس را از آن آئينه ببيند) ۲- سينی عاطل و باطل که تشکيل شده است از هفت دانه و ادويه. خشخاش – برنج – سبزی خوردن – نمک (برای دور کردن چشم شيطان) – رازيانه – چای- کندر (برای دور کردن چشم شيطان) ۳- نان سنگک که معمولا با خط خوش بر روی آن می نويسند "مبارک باد" که همراه با سبزی و پنير است. (عروس و داماد بايد از آن بخورند تا شادی به خانه آنها بيايد) ۴- يک ظرف انار يا سيب ۵- تخم مرغ – بادام – فندق ۶- گلاب ۷- شاخه نبات (برای شروع زندگی شيرين) ۸- منقل آتش (برای دور نگهداشتن چشم بد از عروس) ۹- سکه طلا ۱۰ – اسپند ۱۱ – دستمالی سفيد بالای سر عروس (دستمالی که معمولا بر روی سر عروس و داماد گرفته می شود و با سوزن و نخ هفت رنگ به نشانه بستن دهان خانواده شوهر دوخته می شود) ۱۲- دو عد کله قند ۱۳- يک ظرف عسل (به مناسبت شروع زندگی شيرين) ۱۴- نقل – باقلوا – توت شکری – نا ن برنجی – نان نخودچی – نان بادامی – سوهان عسلی ۱۵- قرآن ( که در ابتدا از اوستا بجای آن استفاده می شده) ۱۶- جانماز خطبه عقد در حضور بزرگان خانواده خوانده می شود و بعد از آن حلقه ها رد و بدل می شود و عسل خورده می شود . بعد از آن مهمانان نزديک خانواده به عروس و داماد جواهرات و سکه های طلا هديه می دهند. بعد از آن وارد بخش عروسی می شويم ميهانان بيشتری اضافه می شوند و معمولا مراسم رقص در اين زمان برگزار می شود . بعد از ان عروس و داماد برای صرف شام می روند و ميهمانان به آنها اضافه می شوند. بعد از صرف شام کيک بريده می شود و عروس و داماد بعد از اتمام مراسم به خانه خودشان می روند. در حال حاضر برخی عناصر، رسوم و آداب غربی و همچنين پاره ای از سنن قديمی ايرانی به اين مراسم اضافه شده است از قبيل حنا بندان، پاتختی، که مجددا در بين خانواده های ايرانی خيلی طرفدار پيدا کرده است. آرايش مو و صورت عروس و خانواده ی او رفتن به ماه عسل، ورود عروس با ماشين تزئين شده با گل، تزئين اتاق عقد همه رسومی است که از آداب غربی به عروسی های کنونی وارد شده است. و تکنولژی جديد که امکان گرفتن فيلم و ويدئو و دی وی دی را از مراسم می دهد و يکی از بخش های مهم عروسی در حال حاضر می باشد. و نهايتا بعضی از رسوم که ريشه آنها معلوم نيست از کجاست مثل خاموش کردن شمع در شب عروسی با کفش عروس يا گلبرگ که اين نمی تواند رسمی زرتشتی باشد چون بی احترامی به آتش است. يا نمونه ای ديگر رقصی است که جديدا در هنگام بريدن کيک عروسی معمولا توسط خواهر عروس يا يکی از نزديکان وی با چاقو نزيک به محل ايستادن عروس و داماد انجام می شود و اين رقص آنقدر ادامه پيدا می کند تا بالاخره چاقو به دست عروس و داماد می رسد و کيک عروسی بريده می شود. و همچنين تزئينات اتاق عقد و سفره عقد که تمامی بوسيله سليقه ای شخصی و خانگی معمولا به مراسم اضافه می شود و در بعضی ازموارد از دکوراتور استفاده می شود و يا بصورت آماده خريداری می شود.

عشق و تخیل عشق


هنگامي كه عشق از يك عامل رشد دهنده و سازنده خود خارج شـده و جنبه اعتياد به خود ميگيرد بسيار آزار دهنده و مخرب مي گـردد. اعتياد به عشق يك دلبستگي ناسالم (خودآگاه و يا ناخوداگاه) به شخص، رابـطـه و يا خود عشق اطلاق ميگردد. اعتياد به عشــق انواع گوناگوني داشته كه يكايك به آنها ميپردازيم
1- اعتياد به عشق هم وابسته ايـن نـوع اعـتـيـاد متداولترين نوع اعتياد به عشق ميباشد. > خـصـوصيـات ا�?ـراد مـعـتـاد هــم وابسته به شرح زير است: > �?رد معتاد به عشق، زمان، تـوجه و ارزش م�?ـرطـي بـراي �?ردي كـه به وي > اعتياد دارد اختصاص ميدهد. > به خود بي توجه بوده و براي خودش ارزشي قائل نميباشد. > قادر به تحمل همه چيز ميباشد غير از ترك شدگي و تنهايي. > داراي اعتماد بن�?س پـايـيـن اسـت. در تـعيين هويت خـويـش، د�?ـاع از > خـويش و مراقبت از خويش دچار مشكل ميباشد. > با آنكه محتـاج يـك رابـطـه صمـيـمانـه اسـت امـا به طـور نـاخودآگاه > قادر به تحمل صميميت و نزديكي نميباشد. > با كنترل من�?ي قصد كنترل رابطه را دارد: به شريك خود ميگـويـد چگونه > بايد ر�?تار كند تا رضايت وي را تامين كند و يا بالعكس. > رابطه يك جانبه ميباشد. تمايل دارد عشق را با ترحم اشتباه بگيرد. > مسئـوليـت اعــمال ديگران را به طرز اغراق آميزي به عهده مي گـيـرد و > بـيـش از وظاي�? قانونيش كار انجام ميدهد. > نياز شديدي به پذيرش و تصديق ديگران دارد. نيازمند به كنترل ديگران است > . > هنگامي كه ميخواهد حق خود را مطالبه كند احساس گناه ميكند. > از تـنـهايي هـراسـان اسـت. بـه خـود و ديـگران اعتماد ندارد. دروغ گـو > و هـمـواره خشمگين بوده و در تصميم گيري داراي مشكل ميباشد. > معمولا به سيگار، كار زياد، الكل و داروهاي مسكن اعـتـيـاد داشـتـه و > يـا قمـارباز ميباشد. > تمام توجـه و دغـدغـه هاي زنـدگيش را به حل مشكلات شريك زندگيش معطو�? مي > كند و از علايق و منا�?ع خودش صر�?نظر مي نمايد. > براي تقويت اعتماد بن�?س اندك خود به عوامل خارجي پناه ميبرد. > اعتماد بنـ�?ـس وي با حـل مشكـلات و تسـكيـن درد و رنج هـاي شـريك زندگيش > تقويت ميگردد. > هنگامي كه شريك زندگيش وي را دوست مي دارد احسـاس خـوشـايـنـدي پيدا > ميكند و بالعكس. > ترس از خشم شريك زندگي و طرد شدن مبنا و تعيين كننده اعمال و ر�?تار > معتاد ميباشد. > تمام آمال و آرزوهاي آينده معتاد به شريك زندگيش وابسته و عجين شده است > . > براي جلب رضايت و مـراقـبـت از شـريـك زنـدگـي خـود دسـت بـه هـر > گـونـه عمل �?داكارانه اي مي زننـد. زيـرا از آن وحشت دارد كه نـكنـد > شـريـك زنـدگيــش از وي ناخوشنود گردد چون �?كر ميكند شريك ناراضي وي را > ترك خواهد كرد. > نـاتـوانـي در تـعـيين حد و مرزهاي معقول: خـود را بـا شـريـك > زنـدگـيـش يـك �?ـرد ميپندارد. > هنگامي كه شريك زندگيش خواهان رشد �?ردي ميباشد هراسان ميـگـردد چـون > اين عمل را تهديد تلقي ميكند. > راه حلهاي مشكلاتش را در خودش جستجو نميكند بـلـكه در شـريكش ميجويد. > براي حس كامل بودن به شريك خود محتاج است. > در واقع اين اعتياد ريشه در كودكي �?رد معتاد دارد زماني كـه مـورد بـي > مهري و طرد شدگي والدينش قرار مي گر�?ته است. بنابراين دنيا را مكاني نا > امن يا�?ته و ميپندارد نميتواند �?ردي دوست داشتني باشد. وي دست بـه هر > عملي ميزند تا شريك زندگيش را كـنـار خـود حـ�?ـظ كـنـد حـتـي اگـر > شريـك زنـدگيـش مـعـتاد به مواد مخدر باشد. بنابراين ممكن است در برابر > اعتياد وي سـكوت كـنـد تـا شريك زندگيش وي را ترك نكند بنابراين يك نوع > معامله با يكديگر مي كنند. بـه عبـارتي ديگر به يكديگر "هم وابسته" > ميگردند. > چهار نوع ديگر اعتياد به عشق... > 2- اعتياد به رابطه پـيـوستن و ارتـبـاط بـا يـك �?ـرد بـراي پرهيز از تنهايي و احساس دوست > داشتني نبودن. معتاد به رابطه حتي ممكن است با شخصي رابـطه بـرقـرار > كـنـد كـه دوسـتـش نـداشته و كمترين عشقي نسبت به وي نداشته باشد و > حـاضر اسـت هـرگـونه رنـج و عــذابي را تحمل كند اما تنها نماند. حتي > اگر شريكش يك �?رد سوء است�?اده كننده و بد ر�?تار باشد نه تنها وي را ترك > نميكند، بلكه مورد پذيرش نيز قرار ميدهد. 3- اعتياد به عشق رمانتيك > عشـق �?ـرد مـعـتاد رومـانـتـيك، سـر خـوش كننــده، پــر از روابــط > جنـــسـي پــرحــرارت و خيالپردازيهاي شهواني مي باشد. �?ـرد مـعـتاد > تـنها براي مدت كوتاهي شي�?ته �?رد ديگر ميگردد و از نظر او هد�? مورد > علاقه آنها قابل تعويض ميباشد. هرچه تعداد شريك زندگي بيشتر بهتر. ايـن > گونه ا�?راد از �?عل و انـ�?ـعالاتي كـه در پـي احسـاس عـاشـقـي بـه آنــها > دست مي دهد سرمست شده و پس مدتي كه اين احساسات و هيجانات �?روكش كرد > �?رد معتاد نيز سرد شده و معشوقش را ترك ميكند.- اعتياد به عشق خودشي�?ته اينگونه ا�?راد خودمحور، كنترل كننده، تملك جو، داراي تـوهم خود بزرگ > بيني و احساس كامل بودن دارند، مصون از خطاي انساني. ايـن عاشقـها > بـنـظر غـير صـميـمـي و از هـم گسيخته مي آيند. ممـكن است با ا�?راد > ديـگري بـه غـيـر از شـريـك زنـدگـي خـود رابـطـه جنسي برقرار كند. > داراي اعتماد بن�?س پاييني ميباشند. از اغوا، سـلطه گري و مضايقه كردن > براي كنترل شريك خود است�?اده مي كنند.ايـنگونه ا�?راد عقيده دارند �?رد > مقابلشان از حق انتخاب و يا تغيير در رابطه برخوردار نميباشد. امـا > اشتباه نكنيد آنان نيز به شريك خود اعتياد داشته و وابسته هستند. آنـان > نيز از تنهايي و جدايي وحشت دارند. اين امر هنگامي نمود پيدا ميكند كه > شريك زندگي ايـن ا�?راد تصميم به جـدايي ميـگيرد آن زمان است كه معتاد > خود شي�?ته دست به عملي ميزند تا رابطه را ح�?ظ كند.5- اعتياد به عشق وسواس گونه تجربه دلبستگي و خيالپردازيهاي محرمانه نسبت به يك �?رد ميباشد. در > واقـع يك عشق يك جانبه. �?رد معتاد با قرار ملاقاتها و مناسبات م�?رط > (تماسهاي تل�?ني و درخـواستهاي ازدواج در همان ابتداي آشنايي) با �?رد > مـورد نـظرش قـصـد دارد وي را از آن خـود كند. يك شيدايي و عشق مسموم > كه از اعتماد بن�?س پايين و احتياج معتاد نشات ميـگيرد. بايد توجه داشت > كه ريشه اعتياد بـه عشـق در اعـتـماد بـــن�?س پايين ميباشد كه �?رد > معتاد بايد براي تقويت آن تلاش كند >

۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

مصاحبه با همجنس گرایان ایرانی

اردلان، پزشک جوانی که تنها "کاشکی" زندگی اش، آشکار شدن "حقيقت" شخصيت او و همسانانش برای مردم است، اشتياق عبور از خط قرمز سنتی "مرد بودن" و قدم گذاشتن به دنيای "مرد"های متفاوت را برايم ايجاد کرد؛ مردهای متفاوتی که عوام به سخره و توهين "اواخواهر" و يا "همجنسباز" می نامندشان .
اردلان، پزشک جوانی که تنها "کاشکی" زندگی اش، آشکار شدن "حقيقت" شخصيت او و همسانانش برای مردم است، اشتياق عبور از خط قرمز سنتی "مرد بودن" و قدم گذاشتن به دنيای "مرد"های متفاوت را برايم ايجاد کرد؛ مردهای متفاوتی که عوام به سخره و توهين "اواخواهر" و يا "همجنسباز" می نامندشان . سپيده دم؛ وقت رفتن سپيده دم آخرين جمعه ی پاييزی، صفير تلفن بيدار باش اردلان از خواب بيدارم کرد، به شکوه که "هنوز خوابی ؟" و ادامه داد به خنده که "پاشو خودت رو جمع کن ، همه چی خريدم که اونجا از گشنگی نميری ، ببين ضبطتت رو می خوای بياری بيار، ولی لطفا دوربين نيار. بچه ها می ترسن!" در حالی که هيجان در وجودم وول می خورد پرسيدم : "تصميم گرفتين کجا بريم؟". با حوصله ای سخاوتمندانه، جوابی را که چندين بار در پاسخم گفته بود تکرار کرد: " کوه ". ترس و احتياطی ذاتی که انگار با عرف و فرهنگمان آميخته شده، به سراغم آمد : "اونجا که خيلی تابلوئه!" خاموشم کرد با طنزی آکنده از کنايه: "باز شاه بخشيد، شيخ علی خان نه. پاشو ، اول ميرم دنبال بچه ها، نيم ساعت ديگه اونجام زنيکه! " ساعت به شش نرسيده بود که خودروی پر از سر و صدای اردلان جلوی پايم ترمز زد. پيش از اينکه در را باز کنم پنجره را پايين داد و گفت : "آقا خوشگله سوار ميشين؟" يکی از چهار سرنشين صندلی عقب هم ادامه داد : "وای نه ... نيا تو، بذار حجابمو سرم کنم. خاک به سرم نا محرم ..." بين خنده يا قرمز شدن، خنده را انتخاب کردم و جلوی ماشين نشستم. اردلان (که شخصيتش به خشکی معمولش نيست و گويا نقاب از چهره برداشته) معرفی می کند: "دوست خانوادگی ام علی... ( صدايی از پشت شنيده شد: جوووون ) علی جون، اين خانوم خانوما که سمت راسته ، اسمش نيماست بهش می گم نسرين. اين يکی هم اميده ولی آرزو بيشتر بهش مياد، اين شاسی بلنده اسمش شهياره ولی بهش ميگيم اشرف بلنده، اون ريزه هم که ريش پرفسوری گذاشته مهياره ولی بهش ميگيم مهستی!" دستش را دراز می کند، ريش مهيار را می گيرد و ادامه می دهد : "خاک به سرم، مادر می بينی دوره آخر زمون شده، خانومه ريش داره!" و قاه قاه می خندد و با تکانی شديد ماشين را به سمت دربند به حرکت در می آورد. گرچه آفتاب بالا آمده ولی سايه چنارهای خيابان وليعصر آنقدر هستند که خيابان را همچنان تاريک نگه دارند. به تجريش که نزديک تر می شويم، در ماشين و ذهنم، هر دو ، فضای غريبی است. در حالی که جلال همتی با صدايی بلند می خواند و اردلان پشت فرمان و سرنشينان ديگر در عقب، بی تفاوت به نگاه های کنجکاوانه عابران می رقصند، تلفن مهيار ( مهستی ) زنگ می خورد: "الو ... سلام عشق من! آره ما نزديکيم... بشين تو ماشين. هيزی نکن، کسی رو هم نيگا نکن تا من برسم..." و به خنده ادامه می دهد: "خدا شاهده اگر بشنوم به خانومای ديگه نيگا کردی، با ناخون های لاک زدم چشمتو در ميارم." آرايشگاه سيار اردلان حالی ام می کند که مهيار با زوجش که "دوست پسر" می خواندش صحبت می کند و با حرکت دست می خواهد که گوشم را به دهانش نزديکتر کنم: "بچه ها با زوج هاشون ميان. می دونی ديگه مادر، مردا عقلشون به چشمشونه؛ خانوما می خوان يه کمی به ظاهرشون برسن. يه کمی صاف و صوف تر کنن. مجبورم يه چند لحظه وايستم يه جای خلوت تا مهيار و نيما يه کمی چيز ميز بمالن به صورتشون. شهريار و اميد هم هنوز کرم پودری نشدن مادر! يه موقع اگر چندشت ميشه، می تونی پياده شی قدم بزنی تا زنيکه ها کارهاشون تموم شه!" اردلان در کوچه ای نزديک به کاخ سعدآباد می ايستد. در ماشين می مانم. دوستانش (که در وقت دعوا و بگو مگو "زنيکه" خطابشان می کند) کيف هايشان را گشوده و محتوای را با يکديگر تقسيم می کنند: "زنيکه کرم پودر نمره 10 رو بده !... اوی نسرين پاچه ورماليده سايه تو کجا قايم کردی" در همين حين است که جرات می کنم به جزئيات صورتشان دقت کنم. بين ۱۸ تا ۲۴ سال سن دارند. ابروهايشان را کمی دستکاری کرده اند و همين... آرايششان زياد مشخص نيست، يا شايد من حرفه ای نيستم! فرصتی هم پيدا می کنم تا نقش اردلان را درک کنم. مراقب است همه چيز خوب باشد. مدام وارد بگو مگوی دوستانش (که او را مادر می خوانند) می شود که "دخترا با هم مهربون باشيد". نقش يک "مادر روشنفکر" را خوب بازی می کند. نيم ساعت بعد روبروی يک اتوموبيل گران قيمت در ميدان دربند ايستاده ايم. اردلان با لحن خاص خودش که با وجود دو سال دوستی برايم تازگی دارد توضيح می دهد : "اين ماشينه مال شوهر آرزوئه! اون قد بلنده اميره، شوهر نسرين. مو بور خوش هيکله شوهر منه. شوهر شهريارم اون پسره است که عين دی جی اليگيتوره. مهستی هم مطلقه است فعلا!" همه يکسان نيستيم از ماشين بيرون می آييم و با چهره های جديد آشنا می شوم که هرچند آنها نيز همجنسگرا هستند، اما ظاهر و خلق و خويشان بر خلاف نمود "دخترانه" همراهانم، بر اساس معيارهای سنتی جامعه کاملا "مردانه" تلقی می شود. پس از سلام و چاق سلامتی، کوه پيمايی آغاز می شود و سوال های من نيز! فربد، زوج شهريار ، برايم از گرايش های متفاوت همجنسگرايی می گويد: "اولا از نظر آماری، خيلی از مردها بايسکسوال هستند، يعنی هم گرايش دارن با جنس موافق سکس داشته باشن و هم با جنس مخالف اما گذشته از اين حرفها ممکنه يک همجنسگرا تاپ باشه يعنی فعال، يا ممکنه باتوم باشه يعنی مفعول. ممکنه حد وسط اين دو باشه که بهش می گيم ورستايل. همجنسگرا ممکنه ترانس باشه يعنی مشتاق به تغيير جنسيت، اما الزاما همه همجنسگراها خواهان تغيير جنسيت نيستن." اردلان که به گفته خودش می خواهد يک بار برای هميشه "آب پاکی روی دست من بريزد"، گوی صحبت را از بقيه ربوده است و بی وقفه حرف می زند. او در پاسخ به سوال من در زمينه زندگی زير زمينی شان، می گويد: "ببين تو الان با ما اومدی بيرون! ما طوريمونه ؟ الان من شاخ دارم ؟ نه عزيزم... مشکل اينجاست که مردم براشون مساله همجنسگرايی اشتباه جا افتاده. ما هم مثل همه انسانيم. می خوريم، می خوابيم و کار می کنيم. "شايد از خيلی از آدم های به اصطلاح معمولی (نيما وارد حرفش می شود: ما معمولی هستيم، کسای ديگه غير عادين!) هم موفق تر باشيم. تنها تفاوت ما با مردهای ديگه اينه که در مسايل جنسی يک جور ديگه فکر می کنيم و نگاهمون با اکثريت متفاوته. "پس ما نه مريضيم، نه روانی، نه غير عادی، ما فقط يک اقليت جنسی هستيم. منتها مشکل اينجاست که در فرهنگ ما به طور کلی مسايل جنسی هميشه تو زير زمين و خفا بوده چه برسه به اقليتهای جنسی!" از مدرسه تا اينترنت می پرسم کی و چگونه متوجه گرايش های جنسی متفاوت خود شده ايد، شهريار پاسخ می دهد: "خوب از همون اوايل بلوغ وقتی همه داشتن دختربازی می کردن، من احساس و دلم حمايت های يک مرد رو می خواست." شيطنتش گل می کند و چنين ادامه می دهد : "به هر حال اگه می خوای نترشی بايد از روز اول چشم چشم کنی تا بالاخره شوهر دلخواهتو پيدا کنی ديگه خواهر، منم اولين بار با يک همکلاسی تو دبيرستان يه همچنين احساسی رو داشتم، عاشقش شدم. شب و روز جلوی چشمم بود. .اونم ناخواسته همين حس رو نسبت بهم داشت، همه اش حمايتم می کرد، واسه من جلوی همه وا ميستاد. جريان ادامه داشت تا اينکه عقدمون رو رسما اعلام کرديم. البته اون يه سال بعد رفت کانادا و من تا مدتها بعد حالم گرفته بود ولی خوب خدا پدر و مادر کاشف اينترنت رو بيامرزه که نميذاره ما کپک بزنيم!" اميد که تا آن لحظه ساکت بود، حرفهای شهريار را چنين ادامه می دهد : "چطور پسرا ميرن دنبال دختر بازی، خب ما هم ميريم دنبال پسر بازی! تو خيابون اگه پسر خوش تيپ ببينيم نگاهش می کنيم و ممکنه حتی بهش نخ هم بديم و از اون باحالتر اينکه ممکنه جواب هم بگيريم!" شاخ در می آورم، چنين کاری جرات می خواهد. مهيار که فعلا با کسی رابطه احساسی ندارد ادامه می دهد: "آره مثلا ديروز رفته بودم خريد کنم. يه پسره بود انقدر خوب بود که داشتم از شدت هيجان می مردم. انقدر بر و بر بهش نگاه کردم و زل زدم تا خودش اومد جلو و بهم شماره تلفن داد! ولی بعد فهميدم که به دردم نمی خوره." نگاهم می کند و پيش از "چرا"ی من، پاسخ می دهد: "قرار نيست هر پسری رو که ديديم بچسبيم بهش. اون ظاهرش خوب بود ولی چيزهايی رو پای تلفن خواست که من هيچ وقت انجام نمی دم. اون فقط سکس می خواست ولی من دنبال يک رابطه عاطفی هستم." ترس و تظاهر به نقطه تقريبا خالی در جمعيتی از کوه می رسيم . فرصت می کنند تا کمی با هم خودمانی شوند. می فهمم که بايد به دنبال نخود سياه بروم تا راحت باشند. مهيار هم می آيد. نظرش را در مورد ديد مردم نسبت به "همجنسگرايی" می پرسم، نگاه تلخی می کند و جواب می دهد : "ببين خسته شدم انقدر متلک شنيدم. انقدر بهمون گفتن «اواخواهر»، از همه کلماتی که از اين دسته متنفرم. ما بين خودمون نميگيم فلانی همجنسگراست يا نه، به جاش ميگيم فلانی خوديه ؟ يا فلانی هم با شعوره مثل خودمون؟ هر وقت کسی منو مسخره می کنه ، آرزو می کنم وقتی ازدواج کرد و بچه دار شد خدا بهش يه فرزندی بده که همجنسگرا باشه... همين !" بار ديگر تلفن همراه پرترافيک مهيار زنگ می خورد، مادرش روی خط است: "نه مامان، ناهار رو که خورديم بر می گرديم... نه، توچاليم!"تلفن را که قطع می کند، پيش از سوال من توضيح می دهد: "به من شک کرده اند، همه اش با تلفن کنترلم می کنن، مجبورم دروغ بگم تا مبادا اينجا بيان و ما رو با اين وضع (به صورتش اشاره می کند) ببينن. يکی از مشکلات زندگي ما همينه. بايد چند تا شخصيت داشته باشيم. شخصيت توی خونه و پيش خانواده، شخصيت اداره و شخصيت توی خيابون... خيلی سخته که آدم همه اش نقشش رو عوض کنه." به سمت "قرارگاه" بر می گرديم. بچه ها که حالا مشغول خوردن و خنديدن هستند به استقبال می آيند . اردلان ( گفته بودم که مادری حرفه ای و باتجربه ست!) بساط ناهار را پهن کرده و ديگران را (که به جد يا شوخی "دخترا" صدا می زند) به خوردن دست پختش دعوت می کند و "زنيکه"گويان، من را نيز! فرصتی می شود تا با مهدی، زوج اردلان هم صحبت کنم. از او می خواهم از "ترس"هايش بگويد: "ببين، ما ظاهرمون عاديه، خونواده هامون هم چيزی نمی دونن و اين مشکلترين قسمته قضيه است! چون می دونی يهو اگه هوس کنن برای ما آستين بالا بزنن چه اتفاقی ميفته ؟ من الان نزديکه سی سالمه. هر بار که طعنه پدر و مادر رو می شنوم که چرا ازدواج نمی کنی، وسوسه ميشم که حقايق رو بهشون بگم ولی می دونم اگر بشنون دق می کنن.» پس از ناهار ، به در خواست مهيار که تلفن های مکرر والدينش، لذت با دوستان بودن را از او سلب کرده ، به سمت اتوموبيل ها به راه افتاديم. در مسير بازگشت، بار ديگر توقف داشتيم. اما اينبار اردلان با بطری های پلاستيکی آب و دستمال کاغذی های مخصوص پاک کردن آرايش، "دخترانش" را برای بازگشت به آن سوی خط قرمزهای فرهنگی آماده می کند و با لحنی دو پهلو به اين سوال من که "شما خودتان را مرد می دانيد يا زن" چنين پاسخ می دهد : "ما مرديم ولی بر ميگرديم!"

عشق ورزی همسران

1- از اينکه بخواهيد اخلاق شريک زندگي‌تان را تغيير بدهيد دست برداريد، شما فقط مي‌توانيد خودتان را عوض کنيد ...! 2- عشق حقيقي = يک عشق + يک عمر زندگي ... 3- از هرگونه رقابت با معشوق‌تان جداً بپرهيزيد. 4- با يکديگر مشورت کنيد. 5- موهايش را کوتاه کنيد. 6- کفش‌هايش را واکس زده و براق کنيد. 7- فهرستي متشکل از ده دليل که شما او را از هر شخص ديگري در دنيا بيشتر دوست داريد تهيه نماييد. 8- قبل از اينکه خيلي خسته بشويد به بستر برويد و پيش از خوابيدن کمي با هم حرف بزنيد. 9- هرگز به خاطر اينکه شخصيت همسرتان را بالا ببريد شخصيت خودتان را پايين نياوريد. 10- نشان بدهيد که به حرف‌هايش اهميت مي‌دهيد. 11- هر چه از شما خواست در اختيارش بگذاريد. 12- هرگز همسرتان را در رابطه با خواسته‌ها و نيازهاي تان تهديد نکنيد. 13- با خود بيانديشيد که اگر تنها يک سال از عمرتان باقي مانده بود، چه تغييراتي در روابط‌تان ايجاد مي‌کرديد؟! پس شروع به ايجاد آن تغييرات بکنيد. 14- هميشه خودتان باشيد ...! در غير اينصورت مشکلات لاينحل بسياري از همسرتان پيدا خواهيد کرد. 15- نسبت به تمام افراد و چيزهايي که همسرتان، تعلق‌ خاطر دارد مؤدب و با نزاکت باشيد. چون نظر آنها نسبت به شما مي‌تواند تفاوت زيادي در نحوه و طرز تفکر او نسبت به شما ايجاد کند. 16- درباره نوع ارتباط‌تان حداقل هفته‌اي يک‌بار با هم صحبت کنيد تا مطمئن شويد همه چيز به آرامي و خوشي مي‌گذرد. خيلي سريع جلوي مشکلاتتان را بگيريد تا بيش از حد رشد نکنند و دست و پاي شما را نگيرند. 17- هميشه اجازه بدهيد آخرين کلام را او بگويد. 18- اجزاء کامل روابط عاشقانه: - صميميت - شوخ طبعي - لياقت و احترام - صداقت - تفاهم و درک متقابل - خلوص نيت - وفاداري - تحسين - علائق دوطرفه - عطوفت و مهرباني - احترام و اعتماد - غم‌خواري - دوستي - رفاقت - تعهد - عشق - ملاحظه و تأمل - سازگاري - حساس بودن - ادب و نزاکت - خنده‌رويي - اعتماد - سخاوت - ايمان به يکديگر 19- فهرستي از صفات خوب و برجسته‌اش تهيه کرده به او بدهيد. 20- براي سلامتي هم صدقه بدهيد.

۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

چگونه در رابطه جنسي مشترك به تفاهم برسيم

علت برآورده نشدن انتظارات زن و مرد در يك رابطه دوطرفه عدم توجه به اصول مورد توافق طرفين در اين رابطه است. اين اصول يا ماهيت حقيقي دارند و به روابط علت و معلول حاكم بر آفرينش منجمله آفرينش انسان و روابط زن و مرد برميگردند، يا ماهيت اعتباري دارند و به توافق شفاهي و كتبي ما برميگردند. البته توافقات اعتباري اگر بدون توجه قوانين آفرينش انسان صورت بگيرد چندان موجد اثر نخواهد بود و كم كم نفوذ خود را از دست ميدهد. درست مثل اينكه بخواهيم خلاف جريان آب شنا كنيم. واقعيت اين است كه رابطه جنسي يك رابطه تك بعدي نيست و عدم توجه به ابعاد ديگر آن مانع از ماندگاري و دوام و بقاي يك رابطه ارضاء كننده خواهد شد. در اينجا سعي ميكنيم به برخي ابعاد مهم يك رابطه جنسي اشاره كنيم (كه البته مخصوص يك جنس نيست و روي سخن با هردو نفر است):
1. بعد حسي: شامل ارتباط دو طرفه از طريقه حواس پنجگانه است. سيما در ديدن، صدا در شنيدن، رايحه در بوئيدن، طعم در چشيدن، و لطافت و گرما در لمس نقش مهمي در برقراري اولين پيوندهاي عاطفي بين طرفين دارد.آيادرروابطخودبهاندازهكافيبهسيماوصداوعطرورعايتلطافتدرتماسهايخودتوجهكردهايد؟
2. بعد عاطفي: بصورت احساس وابستگي و نياز به حضور ديگري از ديگر ابعادي است كه قبل از شروع يك رابطه بايد به آن توجه كرد. آيا به اندازه كافي براي ديگري ميتوانيم وقت بگذاريم؟ آيا مشغوليات ما مانع از كنار گذاشتن وقت كافي براي بودن با ديگري است؟ آيا همسرتان مبتلا به بيماري روحي و رواني مانند افسردگي است كه ممكن است باعث اشكال در درك عاطفي و پاسخگويي به احساسات عاطفي متقابل شود؟
3. بعد جسمي و جنسي خاص: بصورت ملامسه و معاشقه و در نهايت نزديكي، ادامه طبيعي همان روابط حسي پنجگانه است. عدم وجود تعارض و احساس گناه و ناراحتي، به همراه دانش و مهارت جنسي كافي در لذت بردن از يك رابطه ارضاء كننده كاملاً ضروري است. آيا قبل از هرچيز به قدر كافي در مورد درستي يا نادرستي رابطه خود از لحاظ اخلاقي انديشه كرده ايد؟ آيا اصولاً فكر ميكنيد به اندازه كافي در مورد اصول مذهبي خالص و دور از خرافه ها تحقيق كرده ايد؟ آيا نگراني هايي در مورد مسئله بكارت و احتمال بارداري و مسائل قانوني و شرعي خود داريد؟ آيا در مورد توانايي هاي جنسي خود يا جفت خود در اين مورد ترديد داريد؟ آيا در مورد نگراني هاي خود با جفت خود صحبت كرده ايد؟ آيا ميتوانيد به راه حل هاي مشتركي براي رفع اين نگراني ها برسيد؟ يادتان باشد كه يك رابطه جسمي لذتبخش و ارضاء كننده ابزار مهمي در ادامه رابطه عاطفي- جنسي دوطرفه شما خواهد داشت.
4. بعد اقتصادي: آيا رابطه شما تأمين كننده نيازهاي مالي و كاري شما نيز هست. آيا با هم ميتوانيد كار مشتركي را اداره كنيد؟ سهم شما از درآمد اين كار مشترك چه اندازه است؟ آيا ميتواند حداقل نيازهاي اقتصادي شما را برطرف كند؟ علت اينكه بعضي مديرعاملان با منشيان موفق خانم شركت خود روابط جنسي طولاني مدتي (بصورت رسمي يا غيررسمي) دارند چيست؟
5. بعد علمي (هنري/ ادبي/ورزشي): آيا رابطه شما از يك رابطه معلم و شاگردي شروع شده است؟ آيا به انديشه، معلومات و مهارتهاي علمي/ هنري/ ادبي جفت خود احساس نياز و بالاتر از آن احساس غرور و افتخار ميكنيد؟ آيا ميتوانيد جفتهاي مشهوري را نام ببريد كه چنين رابطه اي وجه برجسته اي در ادامه رابطه عاطفي- جنسي دوطرف داشته است؟
6. بعد اجتماعي: آيا وجهه اجتماعي همسرتان و خانواده شما از جهت انتسابي كه به اين خانواده پيدا ميكنيد براي شما اهميت دارد؟ آيا انتخاب نام خانوادگي شوهرتان براي شما ارزش و اعتبار خاصي به همراه مي آورد؟ آيا از اينكه شما را دوست يا فاميل اين خانواده بدانند احساس خوب يا بدي داريد؟ آيا نوع فعاليت هاي سياسي، اجتماعي، و فرهنگي همسرتان نقش مهمي در شكل گيري موقعيت و شخصيت آينده شما دارد؟ آيا ميتوانيد چند تن از خانمهايي را نام ببريد كه در كنار يا پس از شوهرشان ادامه دهنده فعاليت هاي وي بوده اند؟ آيا خود شما هم به فعاليتهاي اجتماعي همسر خود علاقمنديد يا برعكس احساس بي تفاوتي و حتي ترس و نگراني و كراهت داريد؟
7. توالد و ادامه نسل: تا چه حد براي شما بچه دار شدن يا نشدن مهم است؟ آيا بچه داشتن از همسر خود را ركن اساسي ادامه رابطه ميدانيد؟ يا برعكس اصلاً دوست نداريد بچه دار شويد؟ نظر جفت شما در اين مورد چيست؟ آيا اگر بعداً متوجه شويد نميتوانيد از همسر خود بچه دار شويد چه واكنشي نشان ميدهيد؟ آيا ترجيح ميدهيد از هم جدا شويد؟
اينها نمونه هايي بود از ابعادي كه به نظر ما در يك رابطه جنسي نقش مهمي بعهده دارند. توجه به اين ابعاد دورنماي رابطه شما و جفت مورد نظرتان را مشخص ميكند. جفتي را در نظر بگيريد كه سر و وضع مرتبي ندارد، به هردليل نميتواند براي شما به اندازه كافي وقت بگذارد و به نيازهاي عاطفي شما جواب دهد، چيزي از معاشقه و نزديكي نميداند، كار و درآمد درست و حسابي ندارد و شما هم كمك موثري در كار او نيستيد، در زمينه هاي مورد علاقه شما بي علاقه و بي اطلاع است، مادر شما از اينكه دخترش با اين خانواده رفت و آمد كند خجالت ميكشد، و بر خلاف ميل شما اصلاً دوست ندارد بچه دار شود (يا برعكس ميخواهد 5-6 تا بچه قد و نيم قد رو دستتان بگذارد). بنظر شما با شروع يك رابطه جديد با او چقدر احتمال ميدهيد از ادامه اين رابطه راضي باشيد.
پس از اين مراحل ميرسيم به نحوه برقراري ارتباط و جلب توجه جفت مورد نظرتان. يكي از موارد مهم داشتن رابطه كلامي مناسب است. آيا ميتوانيد با هم در مورد موضوعاتي كه ظاهراً اختلاف نظر داريد صحبت كنيد؟ آيا براي پاسخ به نيازهاي ديگري نيازمند وقت هستيد؟ آيا از اين لحاظ تحت فشار قرار داريد؟ آيا پاسخ به اين نيازها را در مدت زمان كوتاه امكان پذير نمي دانيد؟ معمولاً پسرها دخترخانمها را براي روابط جسمي و معاشقه و نزديكي تحت فشار قرار ميدهند، و دختر خانمها آقا پسرها را براي اختصاص وقت بيشتر و رسمي كردن رابطه تحت فشار قرار ميدهند. بنظر من اگر با توجه به موارد بالا فكر ميكنيد جفتي كه انتخاب كرده ايد واقعاً "ارزشش را دارد" بهتر است در مورد نيازهاي خود بيشتر با هم حرف بزنيد. حتي خيلي مواقع لازم نيست مستقيماً به وي "نه" بگوييد. اگر دوست پسرتان از شما تقاضاي رابطه جسمي نزديك دارد بجاي نه گفتن به او بگوييد كه با اينكار موافقيد و دوست داريد نسبت به نيازش بي تفاوت نباشيد اما اجازه بخواهيد كه كمي درباره اش فكر كنيد و بيشتر مطالعه كنيد. با او در مورد نگراني هاي خود صحبت كنيد و بخواهيد در يافتن راه حل كمكش كنيد. يا اگر دوست دخترتان در مورد امكان اختصاص وقت بيشتر سوال كرد به همين ترتيب سعي كنيد از "نه" گفتن خودداري كنيد. در مورد اينكه براي حل مشكلات فعلي چه راه حلي داريد و اينكه احتمالاً چگونه ميتوانيد با هم كار مشتركي را شروع كنيد صحبت كنيد. يا در مورد رسمي كردن رابطه و اينكه با چه مشكلات احتمالي روبرو هستيد و باز براي حل آنها چه برنامه اي داريد. يادتان باشد اگر واقعاً جفت خود را دوست نداريد و مايل به ادامه يك رابطه جدي با او نيستيد بهتر است اين مطلب را هرچه زودتر و بي رو دربايستي به او بگوييد. اگر هم فكر ميكنيد جفت شما در اين مورد ترديد دارد نظر من اين است كه براي مدتي رابطه خود را قطع كنيد و به او فرصت بدهيد هرگاه خودش مايل بود با يقين بيشتري به سراغ شما بيايد. يادتان باشد هميشه براي خود راه برگشتي هم در نظر بگيريد. عدم امكان ادامه يك رابطه به معني يك "فاجعه جبران ناپذير" نيست. هميشه به خودتان بگوييد "خوب طوري نشده. اشكالي ندارد. از اول شروع ميكنيم!"
راستي مطالعه كتاب پيشگيري از اختلالات جنسي را حتماً فراموش نكنيد. از من گفتن بود. بعداً از نخواندنش پشيمان نشويد!

ترامادول دارويي جديد در درمان انزال زودرس

انزال زودرس يا زودارضايي يكي از اختلالات بسيار شايع زوج هاست و تاكنون دارويي بعنوان درمان اختصاصي و مورد تأييد اين اختلال به بازار عرضه نشده است. در واقع گروهي از داروها تحت عنوان داروهاي مهار كننده بازجذب سروتونين كه باعث افزايش سطح سروتونين مغزي ميشوند عمده داروهاي مورد استفاده در اين زمينه بوده اند.در مطالعه انجام شده توسط گروه ارولوژي دانشكده پزشكي دانشگاه آركانزاس در آمريكا توسط دكتر عماد سالم و ديگر همكاران شان كه اخيراً در مجله طب جنسي انتشار يافت تأثير ترامادول (اولترام) بعنوان داروي تك نوبتي براي مصرف قبل از نزديكي در افزايش مدت زمان دخول داخل مهبلي Intravaginal ejaculation latency time (IELT) بررسي شد.اين مطالعه طي دو بازه زماني در دو گروه 30 نفره و بصورت يك سو بي خبر Single-blind انجام شد. ابتدا 60 نفر از افرادي كه بنا به تعريف داراي زمان دخول كمتر از 2 دقيقه در بيش از 80 درصد از موارد نزديكي بودند انتخاب شدند. از گروه اول خواسته شد تا 2-1 ساعت قبل از نزديكي (حداقل يك بار در هفته و به مدت 2 ماه) اقدام به مصرف 25 ميلي گرم داروي Tramadol hydrochloride كنند. گروه دوم همين كار را با دارونما انجام ميداد (هيچ يك از دو گروه بخاطر خذف اثر تلقيني اطلاعي از ماده دريافتي نداشتند). پس از يك هفته ترك دارو يا دارونما جاي اين دو گروه در مصرف دارو و دارونما عوض شد و اين برنامه براي 2 ماه ديگر ادامه يافت. در هر مورد زمان نزديكي با استفاده از ساعت توسط فرد يا همسر وي ثبت ميشد.نتايج بدست آمده از اين قرار بود: متوسط زمان دخول واژينال براي مبتلايان در ابتدا 1.17 ± 0.39 دقيقه بود. در پايان دوره درمان اين زمان در گروه دريافت كننده ترامادول به 7.37 ± 2.53 افزايش يافت درصورتي كه در گروه دريافت كننده دارونما در حد 2.01 ± 0.71 باقي مانده بود. تمام مبتلايان از اثر دارو در افزايش مدت زمان دخول داخل مهبلي و كنترل انزال خود رضايت داشتند. ترامادول يك داروي ضددرد شبه مورفيني است كه امروزه استفاده از آن بعنوان مسكن بدون نسخه پزشك در ميان مردم بسيار رايج شده است. مقدار داروي مورد اشاره براي درمان زودارضايي (در حدود 25 ميلي گرم) در مبتلايان بسيار كمتر از مقدار داروي مورد استفاده بعنوان مسكن و ضد درد (بيش از 100 ميلي گرم) است. كشف اين دارو بعنوان يك درمان دارويي موثر كه ميتواند حدود 6 دقيقه زمان انزال را به تأخير بياندازد خبر خوبي براي حدود يك سوم از مردان جامعه كه حداقل يك بار در طول عمر خود مبتلا به زودارضايي شده اند مي باشد.منبع: مجله Journal of Sexual Medicine

تور كردن شوهر آينده: از خيال تا واقعيت

ضمن تشكر از تذكر فاطمه خانوم حالا ديگه نوبتي هم كه باشه نوبت خانومهاست و اين درس را تقديم ميكنم به گل روي همه دخترخانمهاي ماهيگير ايروني. اجازه ميخوام با توجه به اهميت موضوع، براي موثرتر شدن درس و با توجه به علاقه اي كه اين حقير سراپا تقصير به نمايش و سينما دارد درس امروز را بصورت كاملاً سمعي بصري تقديم شما كنم. فلذا خواهشمندم همين الان براي آغاز موزيك متن فيلم كليك كنيد روي ترانه روياي عروس ماهيگير از آلبوم فرشته خانم.(ترانه اول)
تيتراژ روي نمايي از يك دختر خانم تپل مپل با موهاي آشفته و صورت جدي و خشن (شبيه اسكيموهاي قطب شمال) كه در حال محكم كردن گره هاي تور ماهيگيري است. بعد تور را به آب مي اندازد. قايق چوبي كوچك تنها ميان آبهاي متلاطم. باد مي آيد. دوربين به سمت آسمان آبي زاويه ميگيرد و تصوير محو ميشود.
سكانس اول:
آقا پسر 64 كيلويي با قد دور و ور 175 با كت و جليقه و شلوار و كفش چرمي مشكي با سن حدود 25 يا 26 سال، خارج از كلاس نزديك در، كت روي دست مشغول پاسخ دادن به سوالات دانشجويان خانم آموزشگاه كنكور.
مدرس: .... آره ديگه دو ايكس اش حذف ميشه. ... آفرين مشتق ميگيريم بعد ضريب زاويه و نقطه عطف رو كه گرفتيم فرمول بدست مي آد....
نماي مقابل: متوجه ميشويم نماي قبل از نگاه دختر خانم 17-18 ساله اي با روپوش مدرسه سرمه اي، وزن دور و ور 70 قد 165، شكم يه نمه بيرون، باسن جنيفر لوپز، چشم ابرو تاتو با دماغ عمل كرده و موهاي مش كرده با چتري هاي روي پيشوني، با چشمان معصوم و وغزده به روبرو را نگاه ميكند. يك لحظه نگاه ها در هم تلاقي ميكند.
فلاش بك: صحنه اي از كارتون دانل داك. دانل داك مشغول چشيدن عسل كندوهاست و خرسه از پشت حصار نگاه ميكند. دانل داك: 80% خالص..... 90% درصد خالص... 100% خالص. جان! در اين مدت خرسه مرتب تو سر و بار خود ميزند و بدنبال راهي براي خوردن عسل هاست.
برگشت به صحنه قبلي. دختر خانم (آهسته): چه لقمه اي؟ جان! اين پا اون پا ميكند و كمي مردد است.
نماي متوسط استاد: با گذشت چند لحظه دخترخانمهاي قبلي دور و ور استاد را خالي كرده اند. استاد به ساعتش نگاه ميكند و كتش را مي پوشد تا آماده رفتن شود.
نماي دخترخانم: اين پا اون پا ميكند و مردد است. در تمام وجودش بيقراري موج ميزند.
در اينجا تصوير قطع ميشود به نماي منتقد محترم برنامه كه با يه من ريش و پشم هنري و دو ذرع شكم يه وري به صندلي لم داده و اين پا روي اون پا، پا برهنه ميدود وسط فيلم. در حين صحبتهاي ايشان مجري گيج - در حاليكه معلوم نيست حواسش به كجاست و مرتب با اتاق فرمان در ارتباط است - كله دو مني را تكان ميدهد و همه چيز را تأييد ميكند.
منتقد محترم: همينجا! مي بينيد اين همون جايي است كه نقطه عطف فيلم از همونجا شروع ميشه. نگاه كن تره خدا! دختره درست عين خري كه به نعل بندش نگاه ميكنه، بر و بر اونقدر طرف رو مي پاد تا پاش رو از در بذاره بيرون و بالاخره مرغ از قفس بپره. خره بجنب! بعد نگي نگفتي ها؟
برگشت به نماي دختر رو به دوربين: ميگي چيكار كنم؟
منتقد برنامه: "مال" چطوره؟
دختر خانم: از همون اولش چشم ام رو گرفت. الان 6 ماهه دنبالش ام. با هر بدبختي خواستم حاليش كنم قضيه رو نشد كه نشد. اگه بگم تمام قضيه هاي فيثاغورس رو نشستم از اول براش اثبات كردم باورت نميشه. پيرهن شلوار و مانتو تنگ پوشيدم، پاچه ها رو ريختم بيرون، دندون هام رو با لاك ناخون برق انداختم. اگه محض اون دو تا شيپيشي كه رو صورت اشه نبود ميگفتم خواجه است ولش ميكردم و خلاص. مرتيكه خل بعد اينهمه ناز و كرشمه ديشب من رو كشونده يه گوشه حالا من دل تو دلم نيست ميگم چي ميخواد بگه. يه گوني كاغذ بارم كرده ميگه اين ها رو ببر پاكنويس كن بيار وسه درس ات خوبه. ميخواستم گوني رو ور دارم همونجا بكوبم به كله اش. ديگه به اينجام رسونده.
منتقد برنامه : ميخواي اش يا نه؟
دختر خانم: عاشقشم.
فلاش بك به صحنه يورتمه رفتن دختر با لباس سواركاري روي اسب سياهي كه بي شباهت به استاد نيست. دختر مرتب به پشت سر نگاه ميكند و با عصا رو كپل اسب ميكوبد و فرياد ميزند: برو! برو اسب خوب من ! برو! برو!
صداي منتقد برنامه: بله اين صحنه دقيقاً اداي ديني است به فيلم "ساز دهني" وقتي كه اميرو به خيال خودش مشغول حال كردن با ساز دهني است و صاحب ساز مرتب تكرار ميكند: اميرو! خر خوب ما! بيا ميخوام سوارت بشم!
برگشت به نماي دختر در موسسه: حالا ميگي چيكار كنم؟
منتقد: خره چرا معطلي؟ ديگه چرا من من ميكني؟ با يه حركت پست مدرن برو جلو از پشت طوري به اش شبيخون بزن كه نتونه نفس بكشه. فقط كافي تو چشماش نيگاه كني و بگي....
دخترخانم و استاد در نماهاي متقابل و متوالي :
دختر: ببخشيد استاد يه لحظه ميشه وقت تون رو بگيرم باهاتون حرف بزنم؟
استاد: خواهش ميكنم. در مورد جزوه هاست؟
دختر: نه يعني بله. يعني ميدونيد نه....
منتقد: بلند ميشم ميام همچين ميزنم تو سرت كه صداي وغ و وغ بدي ها!
دختر: ميگم نكنه يه وقت بترسه بذاره فرار كنه؟
منتقد: غلط ميكنه. سگ كي باشه؟ دختر مردم رو همينجوري بدنام كنه بذاره بره؟ مگه من مردم؟
برگشت به نماي موسسه. دختر: استاد من خيلي وقته كه به شما علاقه دارم. نميدونم ميخواستم اگه اجازه بدين بيشتر با هم آشنا بشيم.
تغيير نما به استاد. استاد غش ميكند و روي زمين ول ميشود.
منتقد: كات! ديدي گفتم؟ كار به برداشت دوم هم نكشيد.
سكانس دوم:
روز.نماي داخلي. بيمارستان. آقاي داماد با كله باندپيچي شده روي تخت بيمارستان. درحاليكه استاد هنوز نفهميده كجا به كجاست دختر خانم جلو مي آيد و حلقه طلاي نامزدي را در دست اش ميكند. دستي شيريني تعارف ميكند. دختر از خجالت سرخ شده است. صداي خارج از كادر: مباركه! صداي كل كشيدن.
سكانس سوم:
شب. نماي داخلي. ويلاي شمال. در شب باروني بهاري استاد كنار پنجره نشسته است و به عكس آتش شومينه در شيشه پنجره زل زده است. دختر نزديك مي آيد و دستش را روي شانه مرد ميگذارد. صداي امواج دريا در خارج كادر.
دختر: داشتي به چي فكر ميكردي؟
استاد: هيچي. به گذشته. همه چي اينقدر تند گذشت كه اصلاً نفهميدم چطور شد. ماجراي آشنايي. عقد و عروسي و حالا هم كه براي ماه عسل اومديم اينجا. همه چي چقدر تند گذشت.
دختر: فكر ميكردي آمادگي اش رو نداشته باشي؟
استاد: نميدونم. تا اون موقع كه تو به ام گفتي هيچ وقت به اش فكر نكرده بودم. حالا تازه كم كم داره يه چيزهايي يادم مياد.
سكانس چهارم:
فلاش بك. روز. خارجي. خيابان. ادامه نمايي كه دختر و استاد از موسسه بيرون آمده اند و با هم قدم ميزنند. تا به رستوراني ميرسند. صداي منتقد برنامه خارج از كادر.
منتقد: قدم اول براي گرفتن ماهي داشتن كرم است. در واقع تا كسي كرم نداشته باشد كه اصلاً ماهيگير نميشود. كرم را سر قلاب بزنيد و منتظر باشيد تا ماهي قلاب را بگيرد.
نماي روي شانه از دختر: موافقي بريم اينجا يه چيزي بخوريم. البته من حساب ميكنم.
منتقد: با اين اقدام حساب شده بدون آنكه فرصت اعتراض داشته باشد قلاب را ميگيرد. سعي كنيد بهترين و گران تري غذاهاي منو را سفارش بدهيد. در مورد هزينه ها هم اصلاً نگران نباشيد. اين يك سرمايه گذاري درازمدت محسوب ميشود كه خيلي زود علاوه بر برگشت سرمايه بهره هاي فراواني را نصيب تان ميكند. اكنون نوبت آن است كه در ظاهر براي هضم غذا و در باطن براي سبك سنگين كردن ماهي به پارك برويد. (حالا ميفهميد چرا اغلب پارك ها داراي درياچه مصنوعي هم هستند).
دختر: تو الان چيكار ميكني؟
استاد: من هيچي درس ميخونم. درس ميدم.... (صدا محو ميشود و ما چيزي نميشنويم اما او مشغول توضيح است).
منتقد: در اينجا ماهي مورد نظر سعي دارد توضيح دهد كه آنقدر ها هم كه ما فكر ميكنيم ماهي چاق و چله اي نيست و اصولاً ارزش گرفته شدن را ندارد. اما مواظب باشيد گول اين حرفها را نخوريد. در واقع تمام ماهي هاي دنيا اولش كه به قلاب مي افتادند از اين حرفها زياد ميزنند. شما نخ قلاب را محكم نگه داريد و نگذاريد از دستتان در برود.
دختر: براي دو نفر كه همديگه رو دوست دارند اين چيزها اصلاً مهم نيست.
استاد: ببين من يه پدر و مادر پير دارم كه غير از من كسي را ندارند.
دختر: اينكه مهم نيست.
استاد: دو سال ديگه از درسم مونده تازه ممكنه اينجوري كه پيش ميره 10 ترمه بشم. سربازي هم كه نرفتم
دختر: اين هم مهم نيست.
استاد: يه خونه اجاره اي كوچيك دارم با يه اطاق خواب كوچيك.
دختر: اصلاً مهم نيست.
استاد: پول ندارم. بدبختم. مريضم. دارم مي ميرم.
دختر: بابا گفتم كه اصلاً مهم نيست.
استاد: حقيقت اش يه موقع هايي اونجام درست راست نميشه
منتقد برنامه :.....
دختر: (حواسم هست بابا) مهم نيست عزيزم. وقتي دو نفر همديگه رو دوست داشته باشند ديگه اونجا و اينجا نداره.
استاد: ميشه من برگردم صورتحساب رستوران رو خودم حساب كنم؟
دختر: چقدر سخت ميگيري شما. گفتم كه مهم نيست.
منتقد: مرحله بعدي كار شما ارائه شمه اي از خدماتي است كه در آينده بسيار نزديك قابل ارائه است. در اينجا لازم است با ماهي محترم نه بعنوان جنس بلكه بعنوان مشتري برخورد كنيد كه از اصل بودن جنس بايد مطمئن شود.

نماي بعد. روز. خارجي. كوهستان. دختر و پسر كنار تخته سنگي خستگي در ميكنند.
پسر: تا حالا با كسي اينجاها نيومده بودي؟
دختر: نه. اولين باره كه با تو اينجا مي آم.
منتقد: خوب در اين مرحله مشتري ميخواهد ضمن رويت كيفيت جنس از آكبند بودن آن مطمئن شود.
دختر: دوست دارم اينجا من رو ببوسي.
نماي نزديك از صحنه لب به لب
پسر: تا حالا كسي رو نبوسيده بودي؟
دختر: نه به جون هرچي مرده. ميگي نه از چشم هام نيگاه كن!
نماي نزديك دست كه به سمت جاهايي ميرود كه نبايد برود.
دختر: دوست دارم مال تو باشه. (مكث. دست يه خورده پايين تر ميرود). بعد از عروسي مون. (جرقه بزرگ و سياه شدن تصوير)
منتقد: معمولاً با شنيدن كلمه عروسي سيم هاي مخ آقا پسر اتصالي ميكند و كنتور ميپراند. نگران نباشيد اين امر در اين مرحله كاملاً طبيعي است.
روز. خارجي. خيابان.
دختر: چيه تو يه دفعه چه ات شد؟
پسر: ببين يه بار ديگه هم به ات گفتم. اصلاً حرف عروسي رو هم نزن. من الان موقعيت اش رو ندارم.
منتقد: البته از آنجائيكه هر جايي يه رسم و رسوماتي دارند و بعضي رستورانهايي كه اول غذا ميدهند بعد حساب ميكنند بعضي آدم ها را بد عادت ميكنند در اينجا ممكن است شوهر آينده با رسم اين رستوران براي ابتدا فيش گرفتن آشنا نباشد. لذا با توجه به قوانين مربوط به آداب معاشرت خوبيت ندارد مشتري را رد كنيد. توصيه ميكنيم مشتري را با احترام به سر ميز راهنمايي كنيد و ببينيد چي ميل دارند؟
شب. داخلي. اتاق خواب. دختر و استاد زير ملافه دراز كشيده اند و به هم نگاه ميكنند.
دختر: چطور بود؟
استاد: خيلي عالي بود.!
منتفد: در اين مرحله با توجه به غيرمحضري بودن معامله وجود شاهد كاملاً ضروري به نظر ميرسد. سعي كنيد در هر برخورد اتفاقي همسر آينده را به دوستان و فاميل معرفي كنيد.
روز. خارجي. خيابان. دختر و استاد دست در دست هم.
دختر: اه نگاه كن عمه ام با شوهرش از روبرو دارند ميان.
استاد: (با هر بدبختي شده دستش را از دست دختر در مي آورد) بيا از يه طرف ديگه بريم.
دختر: نه ديگه دير شده. بده اگه سلام نكنيم... عمه جان معرفي ميكنم شوهر آينده .. ببخشيد استاد! استاد... عمه جان!
نماي متوالي از افرادي كه خوش وقت ميشوند.
منتقد: با دعوت مرد آرزوهايتان به خانه و معرفي به مادرزن آينده تير خلاص را به ماهي قصه ما زده ايد و از اينجا به بعد اتوبوس خوشبختي وارد سرازيري ميشود.
روز. داخلي. آشپزخانه. دختر و مادر و استاد سه نفري دور هم جمعند. ناهار ماكاروني دارند.
مادرزن: اگه ديگه خوشمزه نبود به خوبي خودتون ببخشيد ديگه.
استاد: نه خواهش ميكنم. خيلي هم خوشمزه بود.
دختر: دوست داشتي؟
استاد: خيلي عالي بود.
منتقد: با توجه به اينكه مشتري با زبون روشن فارسي از دست پخت مادرتون و قبلاً هم از دست پخت شما تعريف كرده است و در واقع از غذا و خدمات هر دو رستوران راضي بوده اند اكنون نوبت صورتحساب است.... يه دست رختخواب با ماچ اضافه، عشق قلبي، تحمل فقر و نداري، نامزدي، عقد، عروسي، و شير بها و پا تختي رو هم ميكنه 20 ميليون... چيه زياده خيله خوب با تخفيفات اش 10 ميليون (فقط بخاطر تو). مهريه هم كه سه دونگ سند آپارتمان شهرك به اضافه 1364 سكه طلاي بهار آزادي بدون چونه. (كمتر صرف نداره به جون تو!

چند نکته برای بدست آوردن دختر دلخواه خود

اگر تاکنون با دختر دلخواه خود نتوانسته اید رابطه گرم و صمیمی و پایداری داشته باشید شاید توجه به چند نکته ساده بتواند کمک موثری در این مورد باشد. راستش خود من که نتیجه چندان بدی از آنها نگرفته ام! از همه مهمتر اینکه اگر دنبال عوض کردن سریع دوست دخترهای قدیم و شیره مالیدن سر افراد ساده لوح تر از آنها هستید پیشنهاد میکنم از همین الان وقت خود را با خواندن مطالب این صفحه تلف نکنید.
1. حواستان به سر و وضعتان باشد: هر صبحی که از خانه بیرون می آیید حتما مواظب چند چیز باشید. 2. قبل از هر چیز دوش بگیرید 3. حتما یادتان باشد که صورت خود را مرتب کنید. با موهای اضافه و بلند روی صورت نخراشیده این ور و آن ور نروید. 4. موهای ژل زده و مرتبی داشته باشید. 5. اودکلن با رایحه محبوب جدید را به همراه داشته باشید. برای شروع اگر نام خاصی را نمیدانید چطوره از Marquis یا Jordan یا Best & Cool و یا ... استفاده کنید که هم خوشبو هستند و هم قیمت زیادی ندارند؟ یادتان باشد بعضی ها بوی اودکلن های تلخ و خنک را بیشتر می پسندند. (خسیس بازی درنیاورید زیاد بزنید) هرجا امکان پذیر است که به دختر زیبایی که بنظرتان دوست داشتنی می آید کمک کنید از آن ابا نکنید. سعی کنید بر احساس کم شأنی و یا نگرانی از عواقب آن غلبه کنید. مطمئن باشید هیچ کس شما را از اینکه به او کمک میکنید سرزنش نمیکند. یادتان باشد کمک کردن به یک دخترخانم زیبا همیشه احتیاج به بهانه های بزرگ ندارد. 6. اگر دختری را دوست دارید سعی کنید به هر بهانه به او نزدیک شوید و سر حرف را باز کنید. مثلا این چطور است؟ "ببخشید من فکر میکنم قبلا یه جایی شما رو دیدم..." بعد خودتان را معرفی کنید "شما هیچ وقت دانشجوی دانشگاه ... نبودید؟" پیشنهاد میکنم اصلا منتظر جواب نباشید همینطوری سر حرف را بگیرید و از خودتان صحبت کنید. 7. صحبت را به جاهایی بکشانید که هر سیب زمینی پخته ای هم در آن اظهار نظر کرده است! بعد نظرش را در این مورد بپرسید. مثلا در مورد خوبی یا بدی بازی هدیه تهرانی. یا در مورد اثر تحصیلات در پیشرفت زندگی فردی و مشکل ادامه تحصیل جوانان. اصلا مهم نیست که ایشان چه نظری دارند. صرفا نشان بدهید که دانستن نظر او چقدر برایتان مهم است. 8. سعی کنید در مورد مواردی که اغلب دخترخانمهای در این سن دنبالش هستند پیشنهاد کمک کنید. مثلا اطلاعات مورد نیاز برای درخواست ویزای اقامت در کشورهای خارجی مثل کانادا. یا پیدا کردن جای خالی برای کار در یک شرکت معتبر. جمله تان را میتوانید اینجوری شروع کنید "یکی از دوستها/ فامیلهای من تو کار گرفتن اقامت برای ..." یا "یکی از آشناهای ما دنبال یک نیروی خوب برای کار تو شرکتشون میگرده..." 9. در صحبت های خود سعی کنید همیشه روی نکات مثبت شخیصتی خود انگشت بگذارید. البته نیازی به دروغ گفتن نیست فقط سعی کنید با اعتماد به نفس حرف بزنید. از برنامه هایی که در آینده دارید و موفقیتهایی که در انتظارتان است یا روابط خوبی که با خانواده و دوستان خود دارید و اصولا اینکه انگار هیچ وقت تصمیم نداشته اید چیزی را بعنوان بدبختی در زندگی بپذیرید. 10. سعی کنید به ترتیبی احساس مهربانی او را نسبت به خودتان تحریک کنید. مثلا اینکه تنگی نفس دارید و مدتهاست با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید (همراه داشتن یک اسپره بکلومتازون که آن را در دماغتان تخلیه میکنید مدرک مستندی بشمار میرود) و یا اینکه دختری که آنهمه دوستش داشتید تنها بخاطر مرد مسنی که بسیار پولدار بوده شما را ترک کرده (در این موقع چند لحظه به نقطه ای خیره شوید بطوریکه برق قطره اشک کوچکی در گوشه چشمتان پیدا شود که باز هم مدرک مستندی محسوب میشود). 11. با پیشرفت صحبت و در دفعات بعد سعی کنید از دختر خیالی ایده آل تان صحبت کنید. مشخصات را جوری انتخاب کنید که با مشخصات دختر روبرویتان مو نزند. رنگ چشمها و رنگ و خصوصیت موها و قد و قواره مواردی هستند که بطور سنتی مورد تأکید قرار میگیرند. 12. سعی کنید در مورد خانواده و کار و رشته تحصیلی و محل زندگی دختر مورد علاقه اتان از هیچ گونه تعریف و تمجیدی خودداری نکنید. یادتان نرود که هیچ چیز نامطلوبی در مورد همسر مورد علاقه آینده تان وجود ندارد. 13. با ادامه ارتباط کلامی سعی کنید به ترتیبی به همسر مورد علاقه آینده تان نزديك شويد. مثلا برای شروع "چه حلقه خوشگلی دست تون کردید عین همین رو برای نامزدی خواهرم گرفتیم" بعد حلقه وی را جلو بیاورید تا از نزدیک به آینده روشنی که در انتظارتان است لبخند بزنید. البته تا وقتی هنوز کاملا به هم معرفی نشده اید سعی کنید از دست زدن به نقاط حساس و استراتژیک وی کاملا خودداری کنید. (در يكي از دروس آينده به اين مطلب خواهيم پرداخت) ...... 14. در یک کلمه: همیشه و همیشه و همیشه شجاع باشید!
http://www.novin-jensi.com/essays/novel/novel5-1.htm

ختنه شدن از نظر علمي تاثيري در بهبود رابطه جنسي دارد

در مورد تاثير ختنه در توانايي هاي جنسي مردان اخيراً توسط دانشگاه جان هاپكينز بررسي صورت گرفته است. طي مصاحبه با 5000 مرد اوگاندايي كه نيمي از آنها ختنه نشده بودند بر اساس اين تحقيق از نظر كميت و كيفيت رابطه جنسي تفاوت محسوسي بين دو گروه وجود نداشت. در واقع طبق يك تحقيق قبلي آمار ابتلا به ايدز در ختنه شده ها 50 درصد كمتر از ختنه نشده هاست. البته نگراني هايي از بابت احتمال خطر ختنه شدن در كاهش كمي و كيفي رابطه جنسي وجود داشت

چگونه در رابطه جنسي مشترك به تفاهم برسيم؟

علت برآورده نشدن انتظارات زن و مرد در يك رابطه دوطرفه عدم توجه به اصول مورد توافق طرفين در اين رابطه است. اين اصول يا ماهيت حقيقي دارند و به روابط علت و معلول حاكم بر آفرينش منجمله آفرينش انسان و روابط زن و مرد برميگردند، يا ماهيت اعتباري دارند و به توافق شفاهي و كتبي ما برميگردند. البته توافقات اعتباري اگر بدون توجه قوانين آفرينش انسان صورت بگيرد چندان موجد اثر نخواهد بود و كم كم نفوذ خود را از دست ميدهد. درست مثل اينكه بخواهيم خلاف جريان آب شنا كنيم. واقعيت اين است كه رابطه جنسي يك رابطه تك بعدي نيست و عدم توجه به ابعاد ديگر آن مانع از ماندگاري و دوام و بقاي يك رابطه ارضاء كننده خواهد شد. در اينجا سعي ميكنيم به برخي ابعاد مهم يك رابطه جنسي اشاره كنيم (كه البته مخصوص يك جنس نيست و روي سخن با هردو نفر است):
1. بعد حسي: شامل ارتباط دو طرفه از طريقه حواس پنجگانه است. سيما در ديدن، صدا در شنيدن، رايحه در بوئيدن، طعم در چشيدن، و لطافت و گرما در لمس نقش مهمي در برقراري اولين پيوندهاي عاطفي بين طرفين دارد.آيادرروابطخودبهاندازهكافيبهسيماوصداوعطرورعايتلطافتدرتماسهايخودتوجهكردهايد؟
2. بعد عاطفي: بصورت احساس وابستگي و نياز به حضور ديگري از ديگر ابعادي است كه قبل از شروع يك رابطه بايد به آن توجه كرد. آيا به اندازه كافي براي ديگري ميتوانيم وقت بگذاريم؟ آيا مشغوليات ما مانع از كنار گذاشتن وقت كافي براي بودن با ديگري است؟ آيا همسرتان مبتلا به بيماري روحي و رواني مانند افسردگي است كه ممكن است باعث اشكال در درك عاطفي و پاسخگويي به احساسات عاطفي متقابل شود؟
3. بعد جسمي و جنسي خاص: بصورت ملامسه و معاشقه و در نهايت نزديكي، ادامه طبيعي همان روابط حسي پنجگانه است. عدم وجود تعارض و احساس گناه و ناراحتي، به همراه دانش و مهارت جنسي كافي در لذت بردن از يك رابطه ارضاء كننده كاملاً ضروري است. آيا قبل از هرچيز به قدر كافي در مورد درستي يا نادرستي رابطه خود از لحاظ اخلاقي انديشه كرده ايد؟ آيا اصولاً فكر ميكنيد به اندازه كافي در مورد اصول مذهبي خالص و دور از خرافه ها تحقيق كرده ايد؟ آيا نگراني هايي در مورد مسئله بكارت و احتمال بارداري و مسائل قانوني و شرعي خود داريد؟ آيا در مورد توانايي هاي جنسي خود يا جفت خود در اين مورد ترديد داريد؟ آيا در مورد نگراني هاي خود با جفت خود صحبت كرده ايد؟ آيا ميتوانيد به راه حل هاي مشتركي براي رفع اين نگراني ها برسيد؟ يادتان باشد كه يك رابطه جسمي لذتبخش و ارضاء كننده ابزار مهمي در ادامه رابطه عاطفي- جنسي دوطرفه شما خواهد داشت.
4. بعد اقتصادي: آيا رابطه شما تأمين كننده نيازهاي مالي و كاري شما نيز هست. آيا با هم ميتوانيد كار مشتركي را اداره كنيد؟ سهم شما از درآمد اين كار مشترك چه اندازه است؟ آيا ميتواند حداقل نيازهاي اقتصادي شما را برطرف كند؟ علت اينكه بعضي مديرعاملان با منشيان موفق خانم شركت خود روابط جنسي طولاني مدتي (بصورت رسمي يا غيررسمي) دارند چيست؟
5. بعد علمي (هنري/ ادبي/ورزشي): آيا رابطه شما از يك رابطه معلم و شاگردي شروع شده است؟ آيا به انديشه، معلومات و مهارتهاي علمي/ هنري/ ادبي جفت خود احساس نياز و بالاتر از آن احساس غرور و افتخار ميكنيد؟ آيا ميتوانيد جفتهاي مشهوري را نام ببريد كه چنين رابطه اي وجه برجسته اي در ادامه رابطه عاطفي- جنسي دوطرف داشته است؟
6. بعد اجتماعي: آيا وجهه اجتماعي همسرتان و خانواده شما از جهت انتسابي كه به اين خانواده پيدا ميكنيد براي شما اهميت دارد؟ آيا انتخاب نام خانوادگي شوهرتان براي شما ارزش و اعتبار خاصي به همراه مي آورد؟ آيا از اينكه شما را دوست يا فاميل اين خانواده بدانند احساس خوب يا بدي داريد؟ آيا نوع فعاليت هاي سياسي، اجتماعي، و فرهنگي همسرتان نقش مهمي در شكل گيري موقعيت و شخصيت آينده شما دارد؟ آيا ميتوانيد چند تن از خانمهايي را نام ببريد كه در كنار يا پس از شوهرشان ادامه دهنده فعاليت هاي وي بوده اند؟ آيا خود شما هم به فعاليتهاي اجتماعي همسر خود علاقمنديد يا برعكس احساس بي تفاوتي و حتي ترس و نگراني و كراهت داريد؟
7. توالد و ادامه نسل: تا چه حد براي شما بچه دار شدن يا نشدن مهم است؟ آيا بچه داشتن از همسر خود را ركن اساسي ادامه رابطه ميدانيد؟ يا برعكس اصلاً دوست نداريد بچه دار شويد؟ نظر جفت شما در اين مورد چيست؟ آيا اگر بعداً متوجه شويد نميتوانيد از همسر خود بچه دار شويد چه واكنشي نشان ميدهيد؟ آيا ترجيح ميدهيد از هم جدا شويد؟
اينها نمونه هايي بود از ابعادي كه به نظر ما در يك رابطه جنسي نقش مهمي بعهده دارند. توجه به اين ابعاد دورنماي رابطه شما و جفت مورد نظرتان را مشخص ميكند. جفتي را در نظر بگيريد كه سر و وضع مرتبي ندارد، به هردليل نميتواند براي شما به اندازه كافي وقت بگذارد و به نيازهاي عاطفي شما جواب دهد، چيزي از معاشقه و نزديكي نميداند، كار و درآمد درست و حسابي ندارد و شما هم كمك موثري در كار او نيستيد، در زمينه هاي مورد علاقه شما بي علاقه و بي اطلاع است، مادر شما از اينكه دخترش با اين خانواده رفت و آمد كند خجالت ميكشد، و بر خلاف ميل شما اصلاً دوست ندارد بچه دار شود (يا برعكس ميخواهد 5-6 تا بچه قد و نيم قد رو دستتان بگذارد). بنظر شما با شروع يك رابطه جديد با او چقدر احتمال ميدهيد از ادامه اين رابطه راضي باشيد.
پس از اين مراحل ميرسيم به نحوه برقراري ارتباط و جلب توجه جفت مورد نظرتان. يكي از موارد مهم داشتن رابطه كلامي مناسب است. آيا ميتوانيد با هم در مورد موضوعاتي كه ظاهراً اختلاف نظر داريد صحبت كنيد؟ آيا براي پاسخ به نيازهاي ديگري نيازمند وقت هستيد؟ آيا از اين لحاظ تحت فشار قرار داريد؟ آيا پاسخ به اين نيازها را در مدت زمان كوتاه امكان پذير نمي دانيد؟ معمولاً پسرها دخترخانمها را براي روابط جسمي و معاشقه و نزديكي تحت فشار قرار ميدهند، و دختر خانمها آقا پسرها را براي اختصاص وقت بيشتر و رسمي كردن رابطه تحت فشار قرار ميدهند. بنظر من اگر با توجه به موارد بالا فكر ميكنيد جفتي كه انتخاب كرده ايد واقعاً "ارزشش را دارد" بهتر است در مورد نيازهاي خود بيشتر با هم حرف بزنيد. حتي خيلي مواقع لازم نيست مستقيماً به وي "نه" بگوييد. اگر دوست پسرتان از شما تقاضاي رابطه جسمي نزديك دارد بجاي نه گفتن به او بگوييد كه با اينكار موافقيد و دوست داريد نسبت به نيازش بي تفاوت نباشيد اما اجازه بخواهيد كه كمي درباره اش فكر كنيد و بيشتر مطالعه كنيد. با او در مورد نگراني هاي خود صحبت كنيد و بخواهيد در يافتن راه حل كمكش كنيد. يا اگر دوست دخترتان در مورد امكان اختصاص وقت بيشتر سوال كرد به همين ترتيب سعي كنيد از "نه" گفتن خودداري كنيد. در مورد اينكه براي حل مشكلات فعلي چه راه حلي داريد و اينكه احتمالاً چگونه ميتوانيد با هم كار مشتركي را شروع كنيد صحبت كنيد. يا در مورد رسمي كردن رابطه و اينكه با چه مشكلات احتمالي روبرو هستيد و باز براي حل آنها چه برنامه اي داريد. يادتان باشد اگر واقعاً جفت خود را دوست نداريد و مايل به ادامه يك رابطه جدي با او نيستيد بهتر است اين مطلب را هرچه زودتر و بي رو دربايستي به او بگوييد. اگر هم فكر ميكنيد جفت شما در اين مورد ترديد دارد نظر من اين است كه براي مدتي رابطه خود را قطع كنيد و به او فرصت بدهيد هرگاه خودش مايل بود با يقين بيشتري به سراغ شما بيايد. يادتان باشد هميشه براي خود راه برگشتي هم در نظر بگيريد. عدم امكان ادامه يك رابطه به معني يك "فاجعه جبران ناپذير" نيست. هميشه به خودتان بگوييد "خوب طوري نشده. اشكالي ندارد. از اول شروع ميكنيم!"
http://www.novin-jensi.com/FAQ/FAQ26.htm

آيا رابطه جنسي حين قاعدگي به سلامتي ما آسيب ميزند؟

سالم بودن يا ناسالم بودن چيزي (از نظر بهداشتي) دقيقاً به معني حرام يا حلال بودن آن (از لحاظ شرعي) نيست. به اين ترتيب توجه داشته باشيد كه در اينجا به اين سوال پاسخ نمي دهيم كه رابطه جنسي هنگام قاعدگي حلال يا حرام است بلكه صرفاً اثرات آن بر سلامت انسان را بررسي ميكنيم. اين موضوع را ميتوان از چند نظر بررسي كرد:
آيا قاعدگي باعث افزايش خطر ابتلا به بيماري هاي مسري عفوني ميشود؟ خون محيط مناسبي براي حضور و رشد و انتقال عوامل بيماريزاست. بنابراين درصورت آلودگي يكي از طرفين به يك عامل عفوني ميكربي يا ويروسي (مثل سوزاك، سيفيليس، كلاميديا و عامل ايدز و ويروس تب خال) امكان انتقال اين عامل به ديگري در زمان قاعدگي افزايش مي يابد. علاوه بر اين قاعدگي ممكن است يكي از عوامل بيرون ريختن تب خال هاي تناسلي در زنان باشد. در يك مطالعه در دانشگاه ميشيگان بر اساس مصاحبه هاي انجام شده نشان داده شد كه احتمال ابتلا به عفونت هاي كلاميديايي با رابطه جنسي حين قاعدگي ارتباط مستقيم دارد. در مطالعه اي ديگر رابطه جنسي هنگام قاعدگي با افزايش احتمال خطر عفونت و التهاب لگني همراه نبوده است. در هرحال بايد توجه داشت اگر به فرض طرفين رابطه آلوده به عفونت نباشند. رابطه جنسي به خودي خود منجر به مشكل خاصي از اين نظر نمي شود.
رابطه جنسي چه تاثيري بر مدت زما و شدت خونريزي در دوران قاعدگي دارد؟ گاهي ممكن است بدليل افزايش انقباضات رحمي ناشي از ارگاسم (و اثر هورمون اكسي توسين) بافت در حال ريزش داخلي رحم سريعتر ريزش كند و قاعدگي زودتر از زمان مورد انتظار پايان يابد. در يك مطالعه در دانشگاهي در آتن در زنان نزديك به سن يائسگي، بررسي ها حاكي از افزايش همزماني رابطه جنسي حين قاعدگي با افزايش ميزان زمان و شدت خونريزي رحمي در زنان بود. افزايش خونريزي از علائمي است كه ممكن است افراد بدين خاطر تشويق به برداشتن رحم در دوران نزديك به يائسگي شوند. بعبارت ديگر احتمال داده شد كه افرادي كه حين قاعدگي اقدام به نزديكي نميكنند كمتر تحت عمل هيستركتومي يا برداشتن رحم قرار ميگيرند. در يك مطالعه ديگر بر روي 498 زن نازا آندومتريوز با احتمال داشتن رابطه جنسي حين قاعدگي رابطه مستقيم داشت. نظر بر اين است كه هيجانات جنسي و ارگاسم بعنوان يك فعاليت حركتي ميتواند به كاهش دردهاي رحمي حين قاعدگي نيز كمك كند و به اصطلاح اثر سودمندي داشته باشد.
آيا رابطه جنسي دهاني حين قاعدگي امكان پذير است؟ برخلاف تصور احتمالي شما زوج هاي زيادي هنوز مايل هستند حتي حين قاعدگي (بطرز محدودي) به رابطه جنسي دهاني ادامه دهند. صرفنظر از مسائل بهداشتي در مورد احتمال انتقال عوامل بيماريزا كه قبلا به آن اشاره شد ظاهراً علت خاصي ندارد كه آنها را از اين كار منع كرد.
آيا در زمان قاعدگي نياز به استفاده از مواد ضدبارداري وجود دارد؟ با توجه به اينكه احتمال بارداري در زمان قاعدگي نزديك به صفر است زوج ها ميتوانند بدون نگراني از بابت بارداري ناخواسته اقدام به رابطه جنسي كنند و از اين لحاظ نيازي به ضدبارداري مناسب نيست.
آيا مردم بطور معمول هنگام قاعدگي اقدام به رابطه جنسي ميكنند؟ بررسي ها نشان داده است كه اقدام به رابطه جنسي حين قاعدگي چندان شايع نيست. احتمالاً پس زمينه هاي مذهبي، سنتي و فرهنگي مهمترين عوامل چنين ممانعتي بوده اند. برعكس مصرف الكل و ماريجوآنا، تشويق جفت به رابطه جنسي و افزايش ميل جنسي حين قاعدگي از عوامل مهم منجر به رابطه جنسي حين قاعدگي بوده اند. نبود دانش و مهارتهاي جنسي كافي براي ارضاء زوج بدون دخول ممكن است يكي از عوامل مهم بروز تنش هاي جنسي در يك رابطه عاطفي- جنسي نه چندان مستحكم در يك زوج و نتايج مربوط به آن (چون روابط جنسي غيررسمي با جفت ديگر) شود. سوابق و نظريه هاي تاريخي مربوط به اثر قاعدگي بر روابط جنسي بين زوج ها و پديده چند همسري مطلب مفصلي است كه از حوصله اين بحث خارج است و احتمالاً در منابع ديگري ميتوانيد درباره آن بيشتر بدانيد.

بررسي اثر رابطه جنسي دوم بر يك رابطه دو نفره

تجربه رابطه دوم (بخاطر بار اخلاقي از بكار بردن كلمه خيانت خودداري ميكنيم) در رابطه هاي جنسي غيررسمي (بدون ازدواج قانوني) پديده نسبتاً شايعي است و در زوج هاي ازدواج كرده چندان هم نادر نيست (در يك مطالعه 25 درصد از مردهاي متاهل و 15 درصد از خانم هاي متاهل در سال قبل با فرد ديگري رابطه داشته اند). بررسي علل و انگيزه ها و اثرات اين پديده بر رابطه اولي (يا دومي) در سال هاي اخير موضوع چند بررسي قابل توجه بوده است. گاهي از مخاطب خواسته شده است كه واكنش احتمالي خود به يك رابطه جنسي فرضي دوم را بيان كند. تصور بر اين بوده است كه عوامل ياد شده در دو گروه زوج هاي متاهل و غيرمتاهل و همچنين در گروه هايي كه از آنها خواسته شده واكنش فرضي خود به چنين اتفاق احتمالي را بيان كنند يكسان نيست. در اين مطالعه سعي شده است به مقايسه اين عوامل و نتايج در سه گروه پرداخته شود (تمام دانشجويان داراي يك رابطه جدي با حداقل زمان يك ماه طي 2 سال پيش بوده اند).
گروه اول: دانشجوياني كه تجربه رابطه دوم در يك رابطه جنسي دو نفره در طول 2 سال قبل را داشته اند (69 درصد از كل جمع 504 نفره)
گروه دوم: دانشجوياني كه با داشتن جفت جنسي فعال (طي 2 سال گذشته) چنين تجربه اي نداشته اند و از آنها خواسته شد با در نظر گرفتن اصول و ايده ها و شخصيت و شرايط فعلي تصور كنند با شخص دومي چنين رابطه اي را برقرار كرده اند (31 درصد از كل 504 نفر)
گروه سوم: جفت هاي متاهلي كه از ميان جمعيت عادي انتخاب شده اند و تجربه رابطه جنسي دوم در طول 2 سال گذشته را داشته اند (شامل يك گروه 115 نفره كه از جمعيت بزرگتري انتخاب شده بودند)
بنظر ميرسد پيش بيني افراد در موقعيت هاي فرضي اين چنين با آنچه واقعاً اتفاق مي افتد كمي متفاوت باشد. مثلا در مطالعه Wiederman and Allgeier 87 درصد از مخاطبان اظهار داشتتند كه اين كار از نظر آنها قابل قبول نيست و 69 درصد گفتند كه درصورت شروع چنين رابطه اي آن را به جفت هاي خود خبر مي دهند، درصورتيكه بنظر ميرسد آمار واقعي متفاوت از اين درصدها باشد. در عمل تعداد بيشتري اقدام به اينكار ميكنند و تعداد كمتري آن را خبر ميدهند. شايعات در مورد علل و عوامل منجر به رابطه دوم نيز ممكن است با واقعيت تفاوت داشته باشد. تصور بعضي از مردم اين است كه رابطه دوم تنها زماني اتفاق مي افتد كه جفتي با هم مشكل عاطفي- جنسي جدي داشته باشند اما شواهد حاكي از اين است كه تعداد قابل توجهي از افراد در يك رابطه عاطفي- جنسي خوب نيز ممكن است مايل به تجربه رابطه ديگري باشند.در اين بررسي انگيزه هاي مهم مورد نظر براي شروع رابطه دوم عبارتند از: 1. رهايي از قيد و بند رابطه قبلي Autonomy reasons 2. نيازهاي عاطفي برآورده نشده Intimacy reasons 3. نياز به تقويت اعتماد به نفس Self-esteem reasons و 4. عاشق شدن Love reasons .5 اثر ناشي از شروع رابطه دوم كه در اين بررسي مورد توجه بوده است عبارتند: 1. احساس پشيماني Remorse 2. ترس از احتمال جدايي و تنهايي Abandon 3.. ترس از جريحه دار شدن احساس جفت اصلي Hurt partner 4. نگراني از نگاه بد ديگران Disapprove و 5. احساس تعارض با ارزش هاي فردي Unlike me . همچنين ميزان تلاش ذهني افراد براي بي اهيمت جلوه دادن و پذيرش رابطه جديد نيز بررسي شد.از نظر شخصيتي نيز شخصيت افراد به 4 دسته تقسيم شد: 1. مطمئن به خود 2. ترسيده 3.. نگران 4. بي خيال. نتايج بدست آمده بصورت ذيل بوده اند.
نتايج اين بررسي نشان داد كه واكنش هاي گروه داراي تجربه فرضي رابطه جديد با گروهي كه تجربه واقعي اين رابطه را داشتند بسيار شبيه بود. اما در هرحال اين گروه اظهار رضايت بيشتري از رابطه عاطفي با جفت اصلي داشتند و از شروع رابطه جديد بيشتر احساس گناه ميكردند.
اگر مشكلات عاطفي با جفت اصلي مهمترين علت شروع رابطه جديد بوده ، احساس نگراني فرد تشديد شده و در گروه "نگران" يا "ترسيده" قرار ميگرفته است. به اين ترتيب انتظار بر اين است كه برقراري رابطه با اين افراد پر دردسرتر از دو گروه ديگر باشد.
افرادي كه انگيزه اصلي آنها از شروع رابطه جديد نياز به آزادي و رهايي از قيد و بند رابطه قبلي بوده است بيشتر در گروه افراد "بي خيال" قرار ميگرفتند. بدين ترتيب رابطه با چنين افرادي با تنش كمتري همراه است.
مطابق انتظار افراد گروه "تجربه فرضي" نسبت به گروه "تجربه واقعي" يا متاهلين موضع انتقادي بيشتري نسبت به رابطه جنسي جديد داشتند. همچنين اين گروه داراي احساس پشيماني شديدتر، نگراني بيشتر از احتمال جدايي، احساس نگراني قوي تر از جريحه دار شدن احساسات جفت اصلي، و نگراني بيشتري از انتقاد ديگران بوده اند.
بر خلاف انتظار، گروه غيرمتاهل نسبت به گروه متاهل 1. داراي احساس پشيماني يا نگراني بيشتري از احتمال جدايي نبوده اند اما 2. اهميت كمتري براي احتمال جريحه دار شدن جفت خود يا انتقاد ديگران قائل بودند، و داشتن رابطه جديد كمتر با نظام ارزشي آنها در تعارض بوده است. شايد تا حدي طول مدت كمتر رابطه در گروه غيرمتاهل با اين امر ارتباط داشته باشد.
انگيزه " تقويت اعتماد به نفس"، "عاشق شدن" و "جبران كمبود عاطفي" در گروه متاهلين نسبت به دو گروه ديگر اهميت بيشتري داشته است. با توجه به مهيب بودن شروع رابطه جديد در يك فرد متاهل ظاهرا اين افراد براي اين اقدام خود مي بايست انگيزه هاي قوي تري نسبت به غيرمتاهلين داشته باشند.
شدت و كيفيت عاطفي- جنسي رابطه جديد در گروه غيرمتاهلين تفاوتي با گروه متاهلين نمي كرد. به عبارت ديگر آنها بيش از متاهلين به دنبال روابط زودگذر و اتفاقي نبودند. همچنين ميزان علاقه و عواطف افراد به جفت جديد در هر دو گروه به هم شبيه بوده است.
در كل، مردان بيشتري نگرشي مثبت به رابطه جديد داشتند و احتمال رضايت عاطفي آنها از رابطه اول بيشتر از زنان بود. همچنين احتمال اتفاقي و زودگذر بودن رابطه جديد در آنها بيش از زنان بوده است.
زنان متاهل نسبت به مردان اهميت كمتري براي جريحه دار شدن احساسات همسرشان قائل بودند. شايد بيشتر بودن احتمال مشكلات زناشويي و نياز شديدتر به رابطه جديد علت چنين كم توجهي در اين گروه بوده است.
زنان نسبت به مردان و متاهلين نسبت به غيرمتاهلين رابطه جنسي جديد را در تعارض بيشتر با نظام ارزشي خود مي دانستند.
به هرحال براي بدست آمدن نتايج قابل اعتمادتر و كند و كاو در اين زمينه به بررسي هاي جديدتري در آينده نياز است. جستجو در ابعاد ديگر انگيزه ها و اثرات رابطه جنسي دوم بر زندگي افراد، از نيازهاي ملموس زندگي امروزين در قرن بيست و يكم محسوب ميشود.

بررسي چگونگي رويداد رابطه جنسي دهاني در ميان گروهي از دانشجويان

تا قبل از نيمه اول قرن بيستم رابطه جنسي دهاني در ميان مردم واجد خصوصياتي چند بود كه به تدريج در نيمه دوم اين قرن دچار تغيير شد. اول: رابطه جنسي دهاني اغلب در ميان زوج هاي متأهل ديده ميشد و افراد غيرمتأهل تمايل چنداني به انجام آن نشان نمي دادند. دوم: به رابطه جنسي دهاني اغلب به چشم يك "رابطه جنسي"نگاه نمي شد. سوم: نسبت مرداني كه تمايل به انجام اين كار را براي جفت خود داشتند بسيار بيشتر از زنان بود. همچنين بسياري تخمين درستي از ميزان شيوع اين كار در ميان زنان و مردان نداشتند. در سالهاي اخير مطابق بررسي هاي انجام شده از زمان آلفرد كينزي به بعد اين روند در هر سه محور دچار تغيير شده است. در مطالعه حال حاضر كه اطلاعات آن طي يك بررسي آن لاين از طريق مخاطبين اينترنتي آن بدست آماده سعي شده ابعاد مختلف رابطه جنسي دهاني مورد بررسي قرار گيرد. از امتيازات اين بررسي استفاده از پرسشنامه آن لاين بود. طبق بررسي هاي قبلي ظاهراً انسانها در اين حالت راحت تر از يك مصاحبه رو در رو به سوالات جواب ميدهند. از نقاط ضعف اين بررسي ميتوان به سوءتفاهم در درك مشترك بعضي عبارات و كلمات و عدم امكان توضيح بيشتر توسط مصاحبه شونده اشاره كرد.
مخاطبين بررسي2147 نفر از دانشجويان دانشگاه جورجيا با سن 18 يا بيشتر بودند كه واحد روانشناسي مقدماتي را گذرانده و براي اين منظور دعوت شده بودند.
62 درصد از شركت كنندگان زن و 48 درصد مرد بوده و 90 درصد از آنها جوانان غيرهمجنسگراي زير 21 سال بودند. 1 درصد از آنان خود را همجنسگرا يا دوجنسگرا معرفي كردند .
62 درصد تجربه نزديكي را داشته اند. حالب اين است كه 21 نفر با وجود سابقه نزديكي خود را باكره مي دانستند.
86 درصد در سال گذشته با دو نفر يا كمتر رابطه جنسي داشته اند و 70 درصد در تمام عمر اينچنين بوده اند. 37.6 درصد اصلا جفتي نداشته اند. در اين آمارها بين مردان و زنان تفاوت چشمگيري وجود نداشت.
از 717 فرد باكره تقريباً حدود 40 درصد تماس جنسي دهاني با فرد ديگري داشته اند (بعنوان دهنده يا گيرنده تماس). اين رقم براي غيرباكره ها حدود 95.5 درصد بوده است.
تقريبا نيمي از شركت كنندگان (53.5 درصد) رابطه جنسي دهاني را يك رابطه عاطفي- جنسي كاملاً نزديك بين دو نفر تلقي ميكردند. اكثريت افراد فقط چنين تلقي را در مورد خود نزديكي داشته اند.
تعداد بيشتري از افراد در روابط رسمي تري (بعنوان نامزد يا همسر) كه امنيت بيشتري براي نزديكي وجود دارد ترجيح ميدادند از رابطه جنسي دهاني استفاده نكنند يا بعبارت ديگر لازم نمي دانستند.
12 درصد از افراد به هيچ وجه تجربه رابطه جنسي دهاني نداشته اند. 61.3 درصد در يك رابطه جنسي متعهد committed relationshipاقدام به اينكار كرده اند. 30.4 درصد با نامزد يا همسر خود و 27.4 درصد بسته به موقعيت هاي متفاوت چنين تجربه اي داشته اند. 12 درصد در رابطه هاي دوستانه و 12 درصد هم در روابط صرفاً جنسي اقدام به تماس دهاني كرده اند.
در مقايسه زنان و مردان تعداد زناني كه تمايل بيشتر به دهنده بودن تماس جنسي دهاني داشتند بيش از مردان بوده است. بعبارت ديگر تعداد مرداني كه تمايل به گيرنده بودن داشتند از زنان بيشتر بوده است. تعداد زنان بيشتري دوست داشتند اين كار را براي آقايان انجام دهند بيشتر به اين دليل كه او از اين كار لذت مي برد.
از نظر علت تمايل به رابطه جنسي دهاني، لذت "گيرنده تماس" مهمترين علت (حدود 80 درصد موارد) بوده است. احتراز از نزديكي، لذت شخصي، لذت بخشيدن دوطرفه و رودربايستي براي مقابله به مثل علت نادرتر اين موضوع بوده است.
از نظر آشنايي، همه شركت كنندگان با احتمال انتقال بيماري هاي مقاربتي از اين طريق آشنايي كافي نداشتند. تنها حدود 29 درصد از غيرباكره ها و 24 درصد از باكره ها اطلاع درستي از روش مناسب حفاظتي براي جلوگيري از انتقال بيماري هاي مسري حين تماس دهاني (مانند dental dam و كاندوم) داشتند. در پاسخ به اين سوال كه مهمترين وسيله حفاظتي كه شما ممكن است استفاده كنيد چيست؟ 90 درصد از پاسخ هاي درست به كاندوم مردانه اشاره كردند. ظاهراً به دليل شكل و وسعت پوشش دهي، كاندوم هاي زنانه وسيله مناسبي براي استفاده حين رابطه جنسي دهاني براي خانم ها نيستند. به اين ترتيب وقتي خانم ها گيرنده رابطه دهاني باشند احتمال انتقال عامل بيماري (مثل تبخال) از مرد به زن افزايش مي يابد. درصورت انتقال عامل از زن به مرد، مهمترين علائم اين عفونت ميتواند گلودرد عفوني باشد.
در مقابل 73 درصد از خانمها تنها 64.5 درصد از آقايان به اين سوال كه "آيا امكان انتقال بيماري سوزاك حين تماس دهاني وجود دارد؟" پاسخ درست داده اند. در كل حدود 20 درصد از افراد از احتمال خطر انتقال بيماري هاي مقاربتي با تماس دهاني اطلاعي نداشتند.
حدود 80 درصد از خانم ها و آقايان اظهار داشتند كه حين رابطه دهاني از وسيله حفاظتي مطمئن استفاده نميكنند. ظاهراً اكثر افراد اطلاعات كافي در مورد اهميت توجه به بيماري هاي مقاربتي ديگري به غير از ايدز (مانند زگيل يا تبخال) نداشته اند.
اكثر باكره ها و (بخصوص) غيرباكره ها اظهار داشتند كه در يك رابطه متعهد راحت تر ميتوانند دهنده يا گيرنده تماس دهاني باشند تا بعنوان نامزد يا همسر. تعداد كمتري از افراد در ديگر نوع روابط (مانند روابط صرفاً جنسي يا غيرمتعهد دوستانه) مايل به تماس دهاني بودند كه در كل نسبت غيرباكره ها بيش از باكره ها بود.
در مقابل 65 درصد از خانمها تنها 55 درصد از آقايان مايل به تماس دهاني در يك رابطه متعهد بودند. همچنين در مقابل 20 درصد از آقايان تنها 7 درصد از خانمها مايل به تماس دهاني در يك رابطه غيرمتعهد بودند. به اين ترتيب نسبت آقاياني كه بيشتر گيرنده تماس دهاني هستند بيش از خانم هاست

يا هنگام نزديكي فرو كردن متوالي انگشت به مقعد و واژن اشكالي دارد؟

در صورت فرو رفتن انگشت به داخل مقعد احتمال اين است كه با خود توده اي از باكتري هاي محلي مانند باكتري E.Coli را به همراه بياورد. درصورت انتقال اين توده باكتري به داحل واژن و مثانه اين امر احتمال عفونت مثانه را افزايش ميدهد. در واقع انتقال باكتري هاي كولون به مثانه شايعترين علت عفونت هاي اداري خانمها را تشكيل ميدهد. بنابراين درصورتي كه بصورت ناخواسته انگشت خود را وارد مقعد همسرتان كرده ايد و مايل به ادامه معاشقه هستيد پيشنهاد ميكنيم ابتدا دست تان را با آب گرم و صابون بشوييد يا سعي كنيد از دست ديگرتان براي نوازش داخل واژن استفاده كنيد.

رابطه، فرهنگ و میل جنسی

میل جنسی هر چند ریشه ی خود را در غریزه دارد، اما همان گونه که روانشناسان، جامعه شناسان و مردم شناسان به ما نشان می دهند، عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری و چگونگی بروز این گرایشات، نقشی انکار ناپذیر دارند.
نه تنها در انسان، حتی در برخی حیوانات مشاهده می کنیم که تا چه حد نقش "آموزش" و "رابطه" در شکل گیری قابلیت های جنسی افراد یک نوع، اهمیت دارند. به عنوان مثال در بابوان ها مشاهده شده است که اگر نوزاد آن ها را در زمان تولد از گروهشان جدا کنند، در زمان بلوغ وقتی او را به گروه بازگردانند، قادر به برقراری رابطه ی جنسی نخواهد بود. در حقیقت چیزی که این میمون جوان کم دارد، "یادگیری اجتماعی و ارتباطی" است.
روابط اجتماعی و خانوادگی ما در اولین سال های زندگی مان در شکل گیری بعد جنسی روابط ما نقشی اساسی بازی می کنند.
باید گفت تجربه ی "بدن" به عنوان منشا لذت، از همان زمان تولد آغاز می شود. فقدان تماس بدنی و رابطه ی عاطفی در سنین نوزادی، می تواند در رشد تمایلات فرد تاثیر بسیار منفی داشته باشد.
این که نوزاد بتواند "دیگری" را به عنوان کسی که می تواند نیازهای عاطفی اش را برآورده کند، تجربه کند، در تجربیات عاطفی - جنسی آینده اش نقشی اساسی بازی می کند. دوران کودکی و نوجوانی نیز در این باروری بسیار تاثیر گذار هستند. در بسیاری از فرهنگ ها، محدودیت های بسیار شدیدی در این دوران ها برای کودکان و نوجوانان قائل می شوند. به عنوان مثال عدم اجازه به کودکان در سوال کردن در این زمینه ها و سکوت کردن و آلوده شمردن تمام چیزهایی که به غریزه ی جنسی بر می گردد، باعث ایجاد تابوهایی شدید در این زمینه می شوند. این تابوها می توانند بر قابلیت جنسی فرد تاثیر بگذارند.يک کار تحقيقی که در سال ۱۹۷۸ توسط WELCH و KARTUB انجام شد نشان می دهد که قابليت مردها در نعوظ، تحت تاثير مستقيم محدوديت های فرهنگی است. آن ها در ۳۰ کشور صنعتی و غير صنعتی به مطالعه ی رفتار جنسی افراد پرداختند و به اين نتيجه رسيدند که در کشورهايی که تابوها و قوانين نانوشته ی محدود کننده ی جنسی بسيار زياد است، مردها بيشتر از کشورهای ديگر مشکل نعوظ پيدا می کنند.
IRA RCISSE جامعه شناس نیز بر تاثیر فرهنگ به عنوان عامل تعین کننده ی رفتار جنسی انسان، تایید می کند. او معتقد است با وجود این که تمام زن ها از لحاظ بیولوژیکی توان رسیدن به لذت جنسی و ارگاسم را دارند، رسیدن به این تجربه، تحت تاثیر مستقیم اهمیتی است که هر فرهنگ به لذت جنسی زن می دهد.برای مثال، زنان قبیله ی "سو" رابطه ی جنسی را اصلا لذت بخش نمی دانند و اگر این عمل را انجام می دهند، تنها برای این است که بتوانند بچه دار شوند. باید گفت در این قبیله، لمس ارگان جنسی ممنوع است و این تصور وجود دارد که ارگاسم فقط متعلق به مردان است. (LAIGHIN, ALEGEIR 1979)
در حالی که در قبیله ی مانگان های پولونزی، دختران را به یادگیری لذت بردن و لذت دادن جنسی، تشویق می کنند. زن های این قبیله می آموزند که از لحاظ جنسی و عاطفی فعال باشند و برای یافتن مردی که از لحاظ جنسی با آن ها منطبق است، مردان متفاوتی را بر محک آزمون بگذارند.
تجربه ی من به عنوان روانشناس به من نشان داده است که در زن و مردهای ایرانی نیز عامل فرهنگ تاثیر زیادی در ایجاد اختلات جنسی در آن ها دارد. برای مثال عدم شناخت مکانیسم های لذت جنسی در زن می تواند باعث شود که زن های ما سال های متمادی هیچ تجربه ای از لذت جنسی نداشته باشند و مشاهده می کنیم که گاهی آموزش های کوتاه می توانند تحول عظیمی در زندگی جنسی فرد و زوج بازی کند. در فرهنگ ما عضو جنسی زن نه به عنوان عضوی که می تواند منشا لذت باشد، بلکه به عنوان بخشی از بدن که تنها شرم و گناه را برای او می تواند به همراه بیاورد تلقی می شود و بسیاری از زن های جوان ایرانی را می بینیم که صحبت کردن در مورد عضو جنسی شان تنها احساس نفرت و بیزاری در آن ها ایجاد می کند. تحقیقات نشان داده است که کسانی که یاد می گیرند امیال جنسی و حس های جسمی شان را به طور دائم سرکوب یا تحقیر کنند، بعد از ازدواج حتی با همسرشان نیز احساس معذب بودن می کنند.(kaplan1974 , ban crofl 1983)
به عقیده ی روانشناسان و سکسولوگ ها، شمار بسیار زیادی از مشکلات جنسی انسان ها، ریشه ی جسمی و فیزیولوژیک ندارد.
تحقیقات نشان داده است که فاکتورهای روانی و نیز مشکلاتی که افراد در رابطه برقرار کردن با هم دارند، از عوامل اصلی بسیاری از ناهنجاری های جنسی است که افراد با آن ها مواجه می شوند. از طرفی همان طور که گفتیم، عامل فرهنگ و عدم اطلاعات صحیح در زمینه ی جنسی نیز نقش زیادی در ایجاد این اختلالات دارند.ولی نباید فراموش کنیم که فرهنگ در زمینه ی میل جنسی در ابعادی، نقشی مثبت را نیز می تواند بازی کند. چنان چه GEORGE BASTIN نیز تایید می کند، فرهنگ با قوانین و نرم ها، ممنوعیت ها و تابوهایش ترمزی در بشر ایجاد می کند که به او اجازه می دهد رانش های جنسی اش را با قالب های اجتماعی منطبق کند.
در این میان زبان نقش اساسی بازی می کند. نقش زبان دراین راستا، انتقال ارزش ها و نیز ابزاری برای بیان احساسات، خواهش ها و نیازهای او می باشد. در رشد کودک، آمیزش زبان با تماس های عاطفی، شکل گیری جنبه های گوناگون زندگی عاطفی - جنسی کودک را باعث می شود.
متاسفانه در فرهنگ ما اطلاعات غلط و ناقصی که در زمینه ی جنسی وجود دارد، سد بزرگی در مقابل کشف لذت جنسی است. اگر افراد راحت تر می توانستند از احساسات جنسی شان با همسر یا دوستشان صحبت کنند، بسیاری از مشکلات جنسی راحت تر حل می شد. در بین هموطنان ما تعداد افرادی که تنها با رجوع به حدسیات و شناخت ذهنی که از فرد مقابل دارند با دیگری ارتباط جنسی برقرار می کنند بسیار زیاد است. روان درمانی های خانوادگی به ما نشان می دهد که زمانی که در حضور روانشناس، فرد شروع به بیان نیازها و احتیاجات جنسی اش می کند، دیگری چقدر خود را نسبت به حرف های او بیگانه حس می کند.
در حقیقت ما تنها در گفتگو از شخصی ترین حس های جنسی مان با زوجمان است که می توانیم او را به دنیای خودمان وارد کنیم. بسیاری بر این پنداریم که لذت بردن یا لذت دادن به دیگری نباید پدیده ی پیچیده ای باشد; اما نباید فراموش کرد که ما انسان ها در ابعاد گوناگون با هم متفاوتیم و فهمیدن و حس کردن دیگری همیشه خیلی راحت نیست. زیرا ما هر کدام دارای پیشینه های تربیتی و ژنتیکی متفاوت هستیم. خوشبختانه در بشر زبان و رابطه ی کلامی و غیر کلامی می تواند فاصله هایی را که ما را از هم جدا می کند، نه کاملا ولی تا حدود زیادی برطرف کند. این به این معنی نیست که دیگری را شبیه خود کنیم و یا خود را شبیه نیازهای او کنیم. بلکه به این مفهوم است که با وارد شدن به دنیای متفاوت دیگری، بتوانیم با حس های جنسی او ارتباط نزدیک تری برقرار کنیم.
روانشناسان ارتباط به ما نشان می دهند تا چه حد مشکلات ارتباطی که در یک زوج وجود دارد می تواند در نوع برقراری رابطه ی جنسی آن ها با هم تاثیر گذار باشد: عدم توانایی ایجاد یک رابطه ی عاطفی درست، بازی قدرت، ناتوانی در ایجاد دیالوگ بر سر مشکلاتی که با آن مواجهند، می تواند تاثیر مستقیم بر رابطه ی جنسی یک زوج بگذارد.
به عنوان مثال زنی که این احساس را دارد که شوهرش تنها در زمان رابطه ی جنسی به او توجه می کند، می تواند به طور ناخوآگاه این عدم رضایتش را با حذف میل جنسی یا عدم رسیدن به ارضای جنسی بیان کند. بدین ترتیب با رفتاری غیر کلامی فاصله ی عاطفی که آن دو را از هم جدا می کند را به دیگری انتقال می دهد.
عامل "رابطه ی قدرت" نیز نقش مهمی در میل جنسی افراد بازی می کند.(MC CORNICK, JESSER 1983) افرادی که حس می کنند شخص مقابلشان تسلط رابطه را در دست دارد و اوست که تصمیمات مهم را می گیرد، قادر نیستند خود را در لذت جنسی رها کنند و همیشه بهانه هایی پیدا می کنند که از برقراری رابطه ی جنسی با دیگری سر باز زنند و به این ترتیب احساس می کنند که آن ها هم به نوعی کنترل رابطه را در دست دارند. می بینیم چگونه بستر زناشویی می تواند تبدیل به میدان کازار شود و در آن هر کدام از طرفین سعی می کنند "موضع برتر" را به دست بیاورند و در این میان لذت جنسی به دست فراموشی سپرده می شود.
نکته ی مهمی که من در این بحث می خواستم نشان دهم این است که به چه میزان عوامل ارتباطی و فرهنگی می تواند در میل جنسی بشر تاثیر گذار باشد. تا حدی که در خیلی موارد اختلالات جنسی نتیجه ی مجموعه ای ازاسترس های روانی،اجتماعی و فرهنگی می باشند. این استرس ها می توانند در عملکرد فیولوژیک ما از جمله کارکرد هورمون ها تاثیر بگذارند و در تجربیات جنسی مان به عنوان عواملی باز دارنده عمل کنند.

الگويی از رفتار معقول در جنس مخالف

نوشتار حاضر تحت عناوين زير سامان يافته است :الف ) مدخل بحث ب ) طرح آيات مربوطهج) درسهايی از الگوی قرآنی در ارتباط دختر و پسر د) جمع بندی و نتيجه گيری
الف) مدخل بحث :در مقدمه نوشتار ، برای ورود به بحث تأمل بر روی نکاتی چند در رابطه با مفهوم الگو ضروری می نمايد :
1 ) واژه الگو را مرحوم دهخدا در لغت نامه ، در معانی سر مشق ، مقتدی ، اسوه ، قدوه ، مثال ، نمونه آورده است . و در اصطلاح ، "آلن بيرو" ، الگو" را بدين نحو تعريف نموده است : الگو آن چيزی است که شکل گرفته و در يک گروه اجتماعی به اين منظور که به عنوان مدل يا راهنمای عمل در رفتارهای اجتماعی به کار می آيد ، حضور می يابد . از ديدگاهی هم کارکردی و هم _ روانی _ اجتماعی بايد گفت الگو ها آن شيوه های زندگانی هستند که از صوری فرهنگی منشأ می گيرند . افراد بهنگام عمل بطور طبيعی با اين الگو ها سروکار دارند و اعمال آنها با اين الگوها تطابق می يابند .
2 ) واژه الگو ( pattern ) که کاربردی در علوم اجتماعی و تربيتی دارد ، از سوی بعضی محققين معادل و مترادف واژه "اسوه" گرفته شده که در فرهنگ دينی و اسلامی مستعمل است .
مثلاً گفته می شود که "اسوه نيز همچون معادل فارسی الگو ، علاوه بر آنكه بر نمونه های عينی و مصاديق خارجی امور و مفاهيم اطلاق می شود ، به معنی طرحها و روشهای عمل و سلوک نيز می باشد ." و حال آنکه بعضی ديگر معتقدند که اگر اسوه ها را افرادی بدانيم که از افق هاي بلند و بسيار دور دست ، مردمان اعصار مختلف را تحت تأثير خود قرار می دهند . در سطحی محدود تر می توان از الگوها ياد کرد که در محيط خويش با ديگران تفاوت دارند و می توانند نمونه های عينی برای سر مشق گرفتن نوجوانان و جوانان باشند.
3 ) از جمله روشهای تربيتی برای ساختن و بازسازی جسم و جان افراد ، بهره بردن از روش " توجه دادن به الگوها است."اگر چه الگوها می توانند " بد يا خوب باشند ، ولی در يک نظام تربيتی ، تمرکز و توجه به الگوهای خوب و حسن است . در اين پژوهش نيز به عنوان الگوی حسنه " روابط دختر و پسر " از نگاه دينی به ترابط " موسی و دختران شعيب " توجه و تأکيد شده است .ضمناً معنای الگو در این پژوهش متفاوت از اسوه گرفته شده تا کليه نقش آفرينان در اين داستان بتوانند پند آفرين و مدل تربيتی باشند و واضح است که "موسای" قبل از پيامبری که در اين نوشتار مورد تأمل قرار گرفته ، به تعريف الگوی متفاوت از اسوه نزديک است . ( در قرآن مجيد از دو پيامبر تحت عنوان اسوه ياد شده است . حضرت ابراهيم ، سوره ممتحنه / 4 و پيامبر اسلام ، احزاب / 21 )
ب) طرح آيات مربوطه : بدنيست ، قبل از هر گونه داوری و تحليل در روابط دختر و پسر ، الگوی منتخب در قرآن ، به نقل از ابن کتاب مقدس عيناً منعکس گردند . اين داستان را می توانيم در سوره قصص از آيه 23 به بعد ببينيم (4) : داستان مربوط به زمانی است که حضرت موسی از شهر مصر با حال ترس و نگرانی از دشمن به جانب مدين بيرون رفت . در آيه 23/ قصص می خوانيم " و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدين رسيد ، آنجا جماعتی ديد که حشم و گوسفندانشان را سيراب می کردند .و دو زن را يافت که دور از مردان در کناری به جمع آوری و اختلدها گوسفندانشان مشغول بودند . موسی به جانب آن دو رفته ، گفت شما اينجا چه کار می کنيد ؟ گفتند که منتظريم تا مردان ، گوسفندانشان را سيراب کرده ، باز گردند ، آنگاه گوسفندان خود را سيراب کنيم و پدر ما مردی سالخورده است . " در آيه 24 / قصص اشاره شد که موسی گوسفندانشان را سيراب کرد و دست به دعا برداشت . در آيه25/ قصص آمده " موسی هنوز از دعا لب نبسته بود ، ديد که يکی از آن دو دختر با کمال وقار و حياء باز آمده گفت پدرم از تو دعوت می کند تا به منزل ما آيی و در عوض سقايت گوسفندان ما به تو پاداش دهد. چون موسی نزد او ( شعيب ) و دختران رسيد و سرگذشت خود را با شعيب حکايت کرد ، شعيب گفت اينک هيج نترس که از شر قوم ستمکار نجات يافتی ." در آيه 25/ قصص می خوانيم . " يکی از آن دو دختر ( صفورا ) گفت : ای پدر اين مرد را به خدمت خود اجير کن که بهتر کسی که بايد به خدمت برگزيد ، کسی است که امين و تواناست . " و در آيه 26/ قصص آمده" شعيب گفت : من اراده آن دارم که يکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم ... " و در آيه بعد از پذيرش اين عهد از سوی موسی سخن به ميان آمده است . اگر پذيرفته شده باشد که طرح داستانها در قرآن گزافه نبوده بلکه برای درس ، پند و عبرت است ، در اينصورت بازيگران و نقش آفرينان قصه ها و داستانها الگوهای خوب يا بدند و نقش آفرينان _ مثبت ، الگوهای حسنه قرآنند . با اين نگاه اکنون به درسهايی که از اين الگوی حسنه قرآنی برای ارتباط دختر و پسر می توان آموخت ، می نشينيم .
ج ) درسهايی از الگوی قرآنی در ارتباط دختر و پسر :
1) اگر در اين داستان ، دختران شعيب ، الگوی دختران و موسی ، الگوی پسران در روابط دختر و پسر باشد حداقل دو الگوی ارتباطی در اين داستان نفی می شود ، اول : الگويی که از ترابط آزاد و بی حد و حصر پسر و دختر دفاع می کند . زيرا ديديم که نقل قرآنی دليل آنکه دختران نخواستند با جنس مخالف براحتی اختلاط ، بلکه حتی ارتباط بگيرند .دوم : الگويی که نفی مطلق ازتباط دختر و پسر می کند . اين الگو نيز از نگاه قرآنی مردود است ، زيرا موسی وقتی دختران را در کنار چاه ديد ، با آنها ارتباط کلامی گرفت و از مشکل آنها پرسيد و اين تعامل حکايت ازمشروعيت از تباط کلامی بين دختر و پسر در صورت ضرورت و نياز دارد . پس الگوی مطلوب دينی در ارتباط دختر و پسر ، پذيرش ارتباط مقيد و مشروطً است ، نه نفی ارتباط مطلقاً و نه وجود هر گونه ا زتباط مطلقاً . در آيات ديگر از قيود تعامل دو جنس مخالف ، خودداری از نگاه ناروا است ، که از آن در سوره نور 30و31 به "غض" بصر ياد شده است . در قرآن فرمان و دستور آن نيست که زن و مرد و دختر و پسر در ارتباط با هم "غمض" بصر که بستن چشم است ، داشته باشند بلکه فرمان ، غض بصر است که منظور کنترل چشم از نگاه خيره ، هوس آلود ، مريض و کنترل نشده است . و اين نکته يعنی ارتباط مقيد دو جنس از نگاه دينی .
2) از جمله نکات بسيار مهم که در ترابط دختر و پسر در آيات مورد بحث مطرح شده ، شيوه راه رفتن دختر شعيب نزد موسی است . (گر چه مشهور آن است که شعيب اين آيات همان شعيب پيامبر است ولی بعضی از علماء مثل عبدالله ابن عباس ، آنرا غير از شعيب پيامبر می دانند ) در آيه 26 / قصص اين قيد را "مشی با حيا" ( تمشی علی استحياء ) ذکر نموده است . در تعامل دختر با پسر مشی مبتنی بر حياء ، عفاف ، وقار ، متانت بسيار حائز اهميت است . زيرا شيوه حرکت ، سبک سخن گفتن ، نحوه لباس پوشيدن حامل پيام است و در هر فرهنگی ، با مخاطبش سخن می گويد . لازم به توضيح است که برخورد متکی به " حيا " ، با برخورهای غلط ديگر از اساس متفاوت است . " حيا " يک صفت پسنديده اخلاقی است و عبارت است از کنترل ارادی رفتار خويش ، به منظور حفظ حريم بين خود و ديگران . حيا ، رفتاری است اختياری و ارادی ، در حاليکه " شرم " ، يک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است شرم و خجالت يک حالت هيجانی است که فرد در آن به شکل غير ارادی ، از انجام عملی و يا بيان عقيده ای و يا حضور در جمع و جماعتی ، خودداری می کند . در چنين و ضعي ، فرد مضطرب است و بر رفتار خود تسلط اندکی دارد وحال آنكه در حياء‌ فرد بر خود مسلط است . در حياء‌ نيز فرد از انجام دادن اعمال و بيان گفتار و يا برخورد مستقيم با فرد يا افراد اجتناب مي ورزد ، لكن اين اجتناب و خودداري مبتني است بر خونسردي،آرامش و هشياري فرد . در چنين شرايطي ، فرد علي رغم توانايي در تحقق يك عمل ، بنا به دلايلي عقلاني ، ‌از تحقق آن اجتناب مي كند . در آيه از حياء در رفتار دختر شعيب سخن به ميان آمده، اما رعايت " حيا " در تعامل دختر و پسر مختص دختران نيست . چنانچه در روايات ذيل همين آيات ، وقتی که موسی به منزل شعيب از طريق همين دختر فرا خوانده می شود ، می خوانيم که دختر برای راهنمايی از پيش او حرکت می کرد و موسی پشت سرش . باد بر لباس دختر می وزيد و ممکن بود لباس را از اندام او کنار زند . حياء و عفت موسی اجازه نمی داد ، چنين شود . از اين رو به دختر گفت : من از جلو می روم ، بر سر دوراهيها و چند راهيها ، مرا راهنمايی کن . حاصل آنکه اولاً : دختر و پسر از هر گونه ارتباط نفی نشده اند و در صورت نياز می توانند با هم سخن بگويند : ثانياً : کلام ، لباس و شيوه رفتاری ، حامل بار معنايی است و زبان دارد . از اين رو بايد در رنگ لباس ، نوع آن ( تنگ ، کوتاه ، آستين نامناسب و ... ) ، کفش ، و انتخاب کلمات و طرز ادای آن ( با طنازي و نرم و ... ) دقيقاً رعايت حياء را نمود ؛ ثالثاً : رعايت عفاف و حيا ويژه جنس خاصي نيست و پسر مهذب و دختر عفيف در ترابط هر دو بايد رعايت همه جوانب آسيب پذير به حيا و عفاف و وقار را بنمايند . رابعاً : مراد از حيا ، انزواگرايی ، کناره گيری و برخوردی مبتنی بر شرم نيست .با اين توضيح برداشت آنانی که ذيل آيه گفته اند " شايد يک داستان نويس امروز که پروای قلم و نوشتن نيز نداشته باشد در ترسيم اين لحظه ( زمان مواجهه دختر با موسی برای دعوت کردن به نزد پدر ) به صورت گل انداخته از شرم دختر اشاره می کرد ، اما قرآن شرم را در گامهای دختر توصيف می کند ، نه درسيمای او . بی آنکه از دست و پا گم کردن ، توصيف و نشانی باشد ." اين برداشت ناصواب است ، زيرا برخورد شرم آميزی در کار نبوده تا قرآن از دستپاچگی دختر گزارش دهد ، بلکه برخورد مسلط و مبتنی بر حيا بوده است و آيه نيز بدان اشعار دارد و برخورد شرمگينانه در ترابط دختر و پسر مذموم است و حال آنکه گام برداشتن بر گستره حياء ممدوح و مطلوب است و اين درسی است از كه آن الگوی قرآنی استنتاج می گردد .
3) امروزه آنچه در سطح جامعه ما به عنوان مشکل اساسی در سطح خانواده و محيطهای آموزشی رخ می نمايد وجود روابط پنهانی بين دختران و پسران است . و حتی از جمله عوامل زمينه ساز در برقراری روابط پنهانی ، احساس رسالت برخي از دختران و پسران به منظور يافتن دوست براي يكديگر است . در برقراري روابط پنهاني می بايد به نقش عواملی که اولين پيوندها را ايجاد می کند و همين پيوندها موجبات استمرار روابط پنهانی را فراهم می آورند نيز به خوبی توجه کرد . اما آيا از آيات مورد بحث و از اين الگوی قرآنی در رابطه با معضل روابط پنهانی و راههای مواجهه با آن می توان درس و پندی آموخت ؟ به نظر می رسد که آنچه که در منابع روايی آمده گره گشاست که چون آن دو دختر بر خلاف عادت هر روزه بزودی به خانه برگشتند و گوسفندان را با خود آوردند ، پدرشان که ا ز زود آمدنشان تعجب کرده بود ، پرسيد : چه سبب شد که امروز به اين زودی بازگشتيد ؟ دختران گفتند:مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما بر ما ترحم کرد و گوسفندانمان را آب داد و ما زود تر به خانه آمديم . به عبارت ديگر روابط پنهاني عميق و کثير يکدفعه شکل نمی گيرد . با برخورد اتفاقی ، خصوصاً اگر در قالب رفع مشكل و حاجتي باشد كه بر قلب و لسان آدمي اثر مطلوب بگذارد ، به سمت روابطي گسترده تر و احيانا نامطلوبتر مي رود . در اينجا از راههاي آسيب زدايي در ارتباط دختر و پسر آن است كه همان اولين برخورد ،‌ در فضاي خانوادگي مطرح شده و افراد مجربتر و والدين سرد و گرم چشيده ، راهنمايي هاي لازم را در اختيار نسل جوان قرار دهند . در صورتيكه دختر و پسر مشكلات و حوادث جديد و برخورد قابل توجه روزانه را با افراد مجربتر در فضاي خانواده مطرح كنند و والدين نيز بتوانند نقش مفيد ، راهنما و سازنده ايفاد كنند . با روابط پنهاني و ناسالمي كه محتمل است متعاقب برخورد اول شكل گيرد ، گرفته مي شود .البته واضح است كه چنين اقدامي ، اولا : روابط صميمي والدين و نوجوانان و جوانان را مي طلبد . بايد فرزندان محيط خانه را سالم ، امن و قابل اعتماد احساس كنند تا درد دلها و مشكلات را با والدين در ميان بگذارند . ثانيا : والدين بايد شرايط نسل بعدي را درك كنند و سعة‌ صدر داشته باشند ،‌ تا واقعيتها را بشنوند و به راه حلها بينديشند . اين چنين اقدامي از « انقطاع نسلها » در محيط خانواده جلوگيري نموده و ضمن ايجاد فضاي سالم در نظام خانوادگي ، به راه حلهاي مطلوب نيز مي رسند . چنين پيامي را به وضوح از الگوي قرآني روابط دختر و پسر مي توان آموخت ، زيرا دختران آنچه را كه رخ داده بود با پسر جواني در خانواده مطرح مي كنند و پدر حكيمانه نسبت به آن عكس العمل نشان داد . نه تنها دختران را در ارتباط گرفتن با آن پسر سرزنش نكرد ، بلكه دخترش را به دنبال آن فرد صالح فرستاد و ...
4) از نكاتي كه در فرهنگ عاميانه ، ‌ارزش تلقي نمي شود و شايد حتي ضد ارزش نيز قلمداد شود آن است كه براي تشكيل زندگي مشترك ، دختري از پسري خواستگاري نمايد . حال با توجه به الگوي قرآني مورد بحث در ارتباط دختر و پسر ،‌ پرسش اساسي آن است كه آيا از نگاه ديني ،‌ براي زندگي مشترك دختر در انتخاب شريك زندگي مي تواند پا پيش بگذارد يا خير ؟در رابطه با پرسش حاضر چند نکته قابل بحث اند : اول : ارتباط دختر و پسر حيطه عامی دارد که يکی از موارد و مصاديق آن روابط دختر و پسر برای ازدواج است . روابط می تواند اداری باشد ( ارتباط دو همکار اداری يا يک فرد اداری با جنس مخالف از مراجعه کننده ) اين تعامل می تواند تحصيلی باشد و ... اما ارتباط دختر و پسر برای رسيدن به زندگی مشترک ، ارتباط عميقتر و حساستری است و از اين رو در فتاوای فقهی عليرغم حساسيت های ويژه ، آزادی عمل زيادی را در ارتباط بين دو جنس مخالف پذيرفته است مثلاً امام خمينی درباره زن و مرد و پسر و دختر که برای ازدواج اقدام مي كنند بر اين باور بودند كه « هر يك از زوجين مي توانند بدن ديگري را با شرايط ذيل به منظور تحقيق ببيند : نگاه به قصد لذت و ريبه نباشد ؛ 2) ازدواج متوقف براين نگاه باشد ؛ 3) مانعی از ازدواج اين دو در ميان نباشد . " دوم : آنچه که ا زآيات مورد بحث به عنوان الگوی قرآنی تعامل ارتباط دخترو پسر استنباط می شود آن است که اين يکی از دختران است که به پدرت گفت: " يا اَبت استأجره ، اِن خير من استاجرت القوی الامين " ( قصص / 26 ) ، ای پدر اين مرد را به خدمت خود اجير کن که بهتر کسی که بايد به خدمت برگزيد ، که امين و تواناست .و پدر با پذيرش اين پيشنهاد ، به موسی طرح ازدواج با اين دختر را باشرايطی مطرح کرد ( قصص / 27 ) به عبارت ديگر ، در اصل دختر با ظرافت خاصی و به صورت غير مستقيم ، پيشنهاد ازدواج با موسی را داد .اينجاست که از آيه مورد بحث می فهميم که دختران در گزينش همسر ، خصوصاً اگر فرد مناسب و ايده آلی را سراغ دادند می توانند و بايد فعال باشند ولی اگر طرح مسأله را مستقيماً ،به مصلحت نمی دادند ، با تمهيد مناسب و يا با واسطه ای ، پيشنهاد خود را برای مطلوب و محبوب خود مطرح نمايند . پس خواستگاری دختر از پسر نيز مانند خواستگاری پسر از دختر هم " عقلا" قابل دفاع است و هم " نقلا". و در نقل نيز آيات مورد بحث شاهدی از کتاب خدا درباره خواستگاری مرد است .اين تأ ييد را در سيره نبوی نيز مثلاً در داستان زير مي توان ديد . داستانی که با اندک اختلاف در کتب شيعه و سنی آمده است ، ا ز اينقرار : زنی آمد بخدمت پيامبر اکرم و در حضور جمع ايستاد و گفت : يا رسول الله مرا به همسری خود بپذير . رسول اکرم در مقابل تقاضای زن سکوت کرد ، چيزی نگفت ، زن سرجای خود نشست . مردی از اصحاب بپا خاست و گفت : يا رسول الله ، اگر شما مايل نيستيد ، من حاضرم . پيغمبر اکرم سوال کرد : مهر چی مي دهی ؟ هيچی ندارم . اينطور که نمی شود ، برو به خانه ات شايد چيزی پيدا کنی و به عنوان مهر به اين زن بدهی .... مرد خواستگار حرکت کرد برود ، رسول اكرم او را صدا کرد : آهای بيا . آمد . بگو ببينم قرآن بلدی ؟ بلی يا رسول الله ، فلان سوره و فلان سوره را بلدم . می توانی از حفظ قرائت کنی ؟ بلی می توانم . بسيار خوب درست شد . پس اين زن را به عقد تو در آوردم و مهر او اين باشد که تو به او قرآن تعليم بدهی . مرد دست زن خود را گرفت و رفت " . سوم : اما اينکه دختر شعيب به دو ويژگی موسی اشاره داشته و گواهی می دهد : يکی اينکه او قوی و نيرومند ا ست و ديگر آنکه او امانتدار و مورد اعتماد است. اين مدعای دختر خاستگاهش کجاست؟ از چه رو او مي تواند به چنين باوری رسيده باشد؟ در اين رابطه مفسرين از جمله گفته اند "قوت او را به هنگام کنار زدن چوپانها از سر چاه برای گرفتن حق اين مظلومان و کشيدن دلو سنگين را يکه و تنها از چاه فهميده بود و امانت و درستکاريش آن زمان روشن شد که در مسيـر خانه شعيب ، راضی نشد ، دختر جوان پيش روی او راه برود ، چرا که ممکن است باد لباس او را جابجا کند . بعلاوه از خلال سرگذشت صادقانه اي که برای شعيب نقل کرد نيز قدرت او در مبارزه با قبطيان روشن می شود . هم امانت و درستی او که هرگز با جباران سازش نکرد و روی خوش نشان نداد . از اين الگوی قرآنی در روابط دختر و پسر ، حداقل نکته ای که در بحث اخير می توان آموخت آن است که در صورتيکه اين ارتباط قرار باشد که به زندگی مشترک منتهی گردد ، بايد طرفين به ويژگيهای مناسب هم توجه کنند و اين ويژگی ها بايد جامع باشد هم خصايص مناسب جسمی ( در اين آيه قدرت و قوی بودن مرد ) و هم خصايل مناسب روحی و اخلاقی ( در اين آيه امانت و درستکاری ) را در برداشته باشد .
د ) جمع بندی و نتيجه گيری :
1 ) طرح داستانهای قرآنی ، صرفاٌ مطرح کردن قصه و يا رماني نيست ، بلکه بار هدايتی آنها مورد توجه است و بايد غايات داستانها و جوهره آنها را يافت و سرلوحه زندگی قرار داد . اگر قرآن مجيد کتاب انسان سازی است و اگر اسلام دين کامل است ، بايد برای مسأله روابط دختر و پسر طرح ، ايده و الگو ارائه نمايد و چنين کاری در سوره قصص صورت پذيرفته و با تأمل در ابعاد موضوع می توان برای شرايط حاضر نکات اساسی در تعامل و ترابط دختر و پسر آموخت :
2 ) در اين داستان قرآنی ، بازيگران و نقش آفرينان دو جنس مخالف هستند ، که هر دو فعالند ، طرفين هر دو پيامهای سازنده برای ديگران دارند . مرد داستان ، در نهايت لقب قوی و امين را از آن خود می کند و زن داستان ، صفت حياء را به خود اختصاص می دهد و بر بال حياء راه می رود :
3 ) در اين داستان اصل ارتباط دختر و پسر ، به عنوان يک ضرورت زندگی پذيرفته شده است ولی اين ارتباط ، يک ارتباط عاطفی ، پنهانی و بی حد و حصر نيست و با قيودی مورد پذيرش قرار گرفته است .
4) از نکاتی که از اين الگو قابل استنتاج است اينکه دختر و پسر در روابط عادی و ضروری نه بايد شرم بيجا داشته ، دستپاچه شده ، مضطرب شوند و نه بايد پرخاشگری نموده و به يکديگر اهانت کنند ، بلکه خوب است با شناخت از واقعيتهای جنس مخالف و از بين بردن ترسها ، دلهره ها ، هيجانها و نيز احساس خصومت و خشونت نسبت به يکديگر ، با خونسردی و صلابت شخصيت با جنس مخالف برخورد نموده و از رفتار سبک ، خودنمايی و جلب توجه جنس مخالف به وظايف محوله در اجتماع عمل کنند .
5 ) اگر ارتباط دختر و پسر قرار است که به ازدواج منجر گردد ، مناسبتی ندارد که يک روابط پنهانی و مکتوم باشد ، بلکه با هماهنگ نمودن خانواده ها در شرايطی تا حد قابل توجهی می توانند از يکديگر شناخت جسمی و روحی کسب نمايند . روابط پنهانی دختر و پسر آسيبهای فردی ، اجتماعی و ... دارد که بايد از آن پرهيز نمود .
6) در روابط سالم بين دو جنس مخالف . اصل نبايد برتظاهر ، ريا و خودنمايی باشد . آنانی که سعی دارند با لباسهای بسيار ويژه ، آرايشهای آن چنانی و ... برای خود ايجاد جذابيت نمايند ، قطعاٌ از ضعفی درونی رنج می برند و بدينوسيله به دنبال جبران کاستی جسمی يا روحی خود هستند . وگرنه کسی که فضيلت جسمی ، عقلی و قلبی دارد ، چه ضرورتی دارد که با حرکات تصنعی در مقابل ديگران ظاهر شود ؟ شخصيتهای رشيد ، خودبخود در ارتباط و تعامل برای ديگران به جهت فضايلشان زيبا جلوه می کنند .پس درارتباط سالم دختر و پسر خوب است ، هر يک به دنبال آن باشد که توانايی های علمی ، هنری ، اخلاقی ، ورزشی ، رزمی و ... کسب نمايند و طبيعی ، قوی و سالم در مقابل يکديگر ظاهر شوند

تأثیر فیلم‌ها بر روی زندگی زناشویی

بگویید همسر آینده‌تان چه فیلم‌هایی دوست داردتا بگویم مناسب ازدواج هست یا نه؟

میس‌زالزالکmisszalzalak@gmail.com
شاید به نظرتان مسخره بیاید، اما خیلی مهم است که شما قبل از ازدواج بدانید همسر آینده‌تان طرفدار سریال‌های تلویزیونی و سی‌‌دی ‌فیلم‌های خارجی سانسور شده است یا طرفدار فیلم‌های روز خارجی بدون سانسور؟می‌گویید این‌مساله چه ربطی به زندگی آینده‌‌ی یک زوج دارد؟! صبر کنید الآن خدمتتان عرض می‌کنم.
شوهر تیپ «الف»:
فکر کنید شوهرتان در تمام مدت عمرش فقط سریال‌های تلویزیونی ایرانی دیده.بگذارید زندگی‌ای که او آرزویش را دارد از لحظه‌ی ورودش به خانه برایتان ترسیم کنم.
او با چند پاکت میوه به خانه می‌آید و وقتی با باسن مبارکش در را پشتش بست و بسته‌ها را به شما داد یک‌باره دست‌هایش را با محبت باز کرده و به سمت شما می‌آید.
فکر می‌کنید که می‌خواهد شما را در آغوش بکشد. چشم‌هایتان را می‌بندید و لبان خود را غنچه می‌‌کنید و منتظر بوسه‌ی گرمش می‌مانید. اما کور خوانده‌اید! برادرتان پشت شما ایستاده. شوهرتان از کنار شما رد شده و او را محکم در آغوش می‌گیرد و چند ماچ آبدار به گونه‌هایش می‌چسباند.
شما هم در عکس‌العمل به کار او، به آغوش مادرتان که کنارتان ایستاده پناه می‌برید و او کمی شانه‌هابتان را مالش خواهد داد. اگر بدون دلیل اشکی هم از چشم‌هایتان بیاید قسمت ورود به خانه طبق الگوی سریال‌ها به‌طور کامل انجام گرفته است. اینجا رسالت وجودی برادر و مادرتان تمام می‌شود و آن‌ها خداحافظی کرده و می‌روند.
سپس جناب شوهر می‌رود به دستشویی برای شستن دست و صورت و کارهای دیگر. شما حتما باید حوله‌ به‌دست منتظر او پشت در دستشویی بمانید. (حوله را هم حتما باید از اتاق خواب بیاورید و نه از روی جاحوله‌ای دستشویی) وقتی دست و صورتش را خشک کرد حتما حوله را به روی مبل خواهد انداخت. (فیلم‌ها این‌طور به او یاد داده. بعد با شلوار گرمکن ورزشی (شکرخدا در طی سال‌های اخیر پیژامه راه‌راه به شلوار ورزشی ارتقا پیدا کرده) می‌آید روی مبل نشسته و پا روی پا می‌اندازد (این روزها تکیه زدن بر پشتی زمینه لاکی هم تبدیل به مبل شده) و روزنامه‌ی زرد می‌خواند تا ببیند ناصر حجازی پشت فیروز کریمی چه گفته و بالعکس و آیا علی‌دایی اتوموبیل جدیدی خریده است و آیا با زنش سازش دارد؟
شما که از صبح توی خانه‌ بوده‌اید و حوصله‌تان سر رفته. می‌خواهید درددل کنید. اما هنوز کامل نگفته‌اید که زری‌خانم همسایه‌ی طبقه بالایی پشت سر شمسی خانوم همسایه‌ی طبقه پایینی چه چیزهایی گفته که شوهرتان سرش را از پشت روزنامه زرد بیرون می‌آورد و داد می‌زند: «زن! کم خاله‌زنک بازی دربیاور! در ضمن پس این چایی چی شد؟» و دوباره پشت روزنامه گم می‌شود.
شما می‌دوید اول چایی می‌آورید و بعد شام را به تنهایی می‌کشید و روی میز می‌گذارید. سرشام دائم به او غذا تعارف می‌کنید و روی پلویش خورش می‌ریزید و لیوانش را با نوشابه‌ی زرد پر می‌کنید.
بعد از شام او مستقیم از پشت میز بلند می‌شود و می‌رود روی مبل جلوی تلویزیون می‌نشیند و بدون این‌که دست به چیزی بزند مشغول دیدن سریال مورد علاقه‌اش می‌شود.
شما هم بعد از جمع کردن میز و شستن ظرف‌ها می‌آیید در حالی‌که روی میز برای ناهار فردا سبزی قرمه پاک می‌کنید با فاصله‌ی دومتری از او جلوی تلویزیون می‌نشینید. بعد از مدتی شوهرتان بلندمی‌شود و بدون نگاه کردن به شما می‌گوید که خسته‌است و باید برود بخوابد.
شما هم بعد از یکی دو ساعت همان‌طور با همان لباسی که از اول تنتان بوده یعنی دامن گشاد بلند و مشکی و تونیک آستین بلند گل‌گلی و روسری بزرگ و با آرایش غلیظی که همیشه در صورتتان است می‌روید و با فاصله یک‌متری کنارش دراز می‌کشید. شوهرتان پشت به شما خوابیده و خُروپُفش هواست.
صبح تا شوهرتان دوش بگیرد شما میز صبحانه را چیده‌اید. شوهر تیپ الف وقتی از حمام می‌آید به کمربند حوله‌ی حمامش بسنده نمی‌کند و حتما یقه‌اش را تا نزدیک گردن سنجاق قفلی می‌زند و موهایش هم هرگز خیس نیست.
در حال کفش پوشیدن برای رفتن به محل کار است. شما کیفش را به دستش می دهید (این کیف سامسونت به دست شوهر دادن رل مهمی در زندگی زناشویی بازی می‌کند و بیشترین دیالوگ‌های عاشقانه‌ی عمر زوجین سر همین عمل رد و بدل می‌شود) در حالی‌که به جا کفشی خیره شده‌اید می‌پرسید: دوستم داری؟ او هم در حالی که پشتش به شماست و به دستگیره‌ی در خیره شده می‌گوید: البته و در را پشتش محکم می‌کوبد! شما خوشحال و راضی از این‌که مورد علاقه شوهرتان هستید، مشغول رتق و فتق امور خانه می شوید.
شوهر تیپ «الف» معمولا برای تعطیلات آخر هفته‌ها شما را به منزل مامانش‌اینا می‌برد.در خیابان با فاصله‌ی یک متری شما حرکت می‌کند و معمولا دست پسرتان را در دست می‌گیرد و شما دست دخترتان را.
شوهر تیپ «ب»:
شوهر شما اصلا به سریال‌های تلویزیونی خودمان علاقه ندارد و طرفدار فیلم‌های خارجی بدون سانسور است.
این تیپ شوهر معمولا با یک شکلات قلبی یا عروسک خرسی، زرافه‌ای کلاغی چیزی وارد خانه می‌شود. به محض ورود می‌دود شما را در آغوش گرفته و می‌برد هوا و می‌بوسد. خدا را چه دیده‌اید، ممکن است در همان حال شمارا یک دور، دور ِ اتاق هم بچرخاند. اگر شما هم طرفدار این نوع فیلم‌ها باشید متقابلا او را گرم می‌بوسید.
شام درست نکرده‌‌اید. تمام مدت مشغول خواندن کتاب و حل جدول و ترجمه‌کردن یک مقاله بوده‌اید. غصه نخورید، شوهر تیپ «ب» غمی به خود راه نمی‌دهد، جیب‌هایش را می‌گردد. اگر پول داشت شما را یک رستوران مشتی دعوت می‌کند و اگر نداشت با شما به آشپزخانه می‌آید و دوتایی مشغول درست کردن ماکارونی می‌شوید.
گاهی وسط کار، گردن شما را می‌بوسد و گاهی شما کمی سس قرمز به شوخی به صورتش می‌مالید. با هم می‌خندید و همدیگر را عسلم و خوشگلم صدا می‌زنید. میز را با هم می‌چینید و با هم جمع می‌کنید و در تمام مدت با هم گپ می‌زنید.
جلوی شوهر تیپ «ب» می‌شود شلوارک و تاپ پوشید، بدون این‌که او مرتب برود پرده‌های پنجره را چک کند که مبادا کمی کنار رفته باشد و همسایه‌ها به خانه دید داشته باشند.
او بی‌خیال این چیزها است. بعد از دوش گرفتن هم هرگز بالای حوله‌اش را سنجاق نمی‌زند. شما هم در این نوع زندگی اجازه حمام کردن و حوله پوشیدن دارید و نباید یک لنگه ‌پا دم دستشویی برای حوله دادن به او کشیک بکشید.
شوهر تیپ «ب» برای آخر هفته‌ها شما را به تئاتر یا کنسرت، و یا ویلایی در خارج شهر دعوت می‌کند و شما مخیر هستید که هر کدام را قبول بکنید یا نه. وقتی هم در کوچه و خیابان با هم قدم می‌زنید دوست دارد دستتان را در بازویش حلقه کنید.
موقع خواب با هم به اتاق خواب رفته و هر دو لباس خواب به تن می‌‌کنید. شما در این نوع زندگی می‌توانید شب آرایشتان را پاک کنید (شاید هم اصلا از اول، آرایش نداشته باشید) و به‌جای پشت به هم نوع «الف»، در آغوش یکدیگر می‌خوابید. البته کارهای دیگری هم می‌‌کنید که از گفتنش معذورم!
حالا باز هم بگویید این دو نوع شوهر فرقی با هم ندارند.